پيشگفتار
صنعت نساجي يكي از قديمي ترين و مهمترين
صنايع موجود است كه ماده اوليه آن الياف ميباشد. الياف در واقع رشته هاي قابل
انعطافي هستند كه قطر آنها نسبت به طولشان بسيار كم است و از خواص گوناگوني
برخوردارند.
از آنجاييكه نخ
از تابيدن الياف به دور يكديگر و پارچه از در هم رفتن و به هم پيوستن نخها تشكيل
ميشود، تمام خصوصيات الياف به همان صورت به پارچه منتقل ميشود.
تا قبل از انقلاب صنعتي، عمليات ريسندگي و
بافندگي با دست انجام مي شد و اليافي كه در صنعت
نساجي آن زمان مورد استفاده قرار ميگرفت، اليافي بودند كه در ريسندگي و
بافندگي دستي مشكلات كمتري ايجاد ميكردند مثل پنبه ، پشم ، كتان ، ابريشم و ...
كه به آساني با دست ريسيده ميشدند.
درسالهاي بعد از انقلاب صنعتي به علت رشد
روزافزون جمعيت دنيا و نياز آنها به منسوجات و كافي نبودن الياف طبيعي، دانشمندان به
فكر توليد اليافي افتادند كه محدوديت الياف طبيعي را نداشته و كم و بيش داراي همان
خصوصيات باشند. اين دسته الياف را الياف مصنوعي يا ساخت دست بشر ناميدند.
الياف مورد استفاده درصنعت نساجي به دو صورت
جدا به نامهاي الياف كوتاه و مداوم (فيلامنت) به كار مي روند. الياف پنبه و پشم
هميشه به صورت الياف كوتاه هستند و در عمليات ريسندگي با تاب خوردن به دور هم
تبديل به نخ ميشوند. الياف مصنوعي به صورت مداوم هستند و طول آنها ممكن است به
صدها يا هزاران متر برسد. در بعضي مواقع الياف مداوم را با اندازه هاي دلخواه مي
برند و به صورت الياف كوتاه درمي آورند.ابريشم تنها ليف طبيعي است كه به صورت
مداوم ميباشد.
آنچه در اين ميان ميتوان گفت اين است كه تا
سالهاي آينده علاوه بر رشد و توسعه در زمينه توليد الياف به خواصي جديد از اين
مواد دست خواهيم يافت كه زندگي بشر را به طور كلي تحت تأثير قرار خواهد داد. الياف
رساناي جريان الكتريسيته و يا منسوجات هوشمند كه همانند يك رايانه يا روبات ميتوانند
به كار روند، الياف ضد باكتري و قارچ و ميكروب يا الياف بسيار مقاوم و بسيار ظريف
با كارايي فوق العاده.
صنعت نساجي كشور، هنوز نتوانسته خود را با معيارهاي جهاني
منطبق كند و همانند كودكي است كه نياز به حمايت و
پشتيباني همه جانبه دارد. اين صنعت با گذشت سالها خود را به حداقل استاندارهاي جهاني و
منطقه اي نرسانده و بيشترين تلاش آن براي ادامه حيات است و به فكر صادرات و افق هاي
دور نيست. صنعت نساجي قديمي ترين صنعت كشور است كه در اواخر حكومت قاجار در ايران با ايجاد صنايع نخ ريسي و
پنبه پاك كني موجوديت يافت و اولين واحد نساجي در كشور
در سال 1281 شمسي در تهران و بعدي در سال 1288 در تبريز آغاز به كار كرد. رشد اين
صنعت به گونه اي بود كه در پايان اولين برنامه عمران كشور در قبل از انقلاب اسلامي 51
واحد نساجي تأسيس شد كه 41 وارد آن در صنعت نساجي پنيه يي فعاليت داشتند.
كارآفريني
واژه
كارآفريني از قرنها پيش و قبل از آنكه به زبان امروزي مطرح شود، در زبان فرانسه
متداول گرديد. اين واژه معادل كلمه فرانسوي Enterprendre به معناي « متعهد
شدن» (معادل under
Take در زبان انگليسي) ميباشد كه در سال 1848 توسط جان استوارت ميل به
كارآفريني ( Enterpreneur
) در زبان انگليسي ترجمه شد.
مفهوم كارآفريني:
با
تحولات سريع و شتابان محيط بينالمللي و گذر از جامعه صنعتي به جامعه
اطلاعاتي و مواجة اقتصادهاي ملي با اقتصاد جهاني و مطرح شدن پديدههايي
همانند «جهاني شدن اقتصاد» و «فنآورياطلاعات» ، مباحث اساسي درخصوص
راهكارهاي مختلف براي تسريع فرآيند رشد و توسعة پايدار و رفاهاقتصادي مطرح
ميگردد. يكي از اين مباحث جديد، نقش كارآفرينان در اين فرايند ميباشد.
كارآفريني ازمفاهيم جديدي است كه حداقل در محدودة علم اقتصاد ، مديريت،
جامعهشناسي و روانشناسي و سايرمقولههاي مرتبط با اين موضوع قدمتي بسيار
كوتاه داشته و از مفاهيم رو به گسترش ميباشد. به دليل آنكه معناي تحتالفظي
«كارآفريني» نميتواند عمق محتوي و مفهوم اين واژه را مشخص نمايد و براي
جلوگيري ازفهم نادرست اين موضوع يا واژه با ساير واژهها و براي رسيدن به
فهم و فرهنگ مشترك از آن، معرفي وشناساندن اين واژه بسيار مهم مينمايد .
اين كه كارآفريني چيست؟ كارآفرين كيست؟ فرآيند كارآفريني چگونهاست؟ نقش
و تاثير كارآفريني و كارآفرينان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادي و متغيرهاي
كلان اقتصادي هماننداشتغال چيست؟ نقش آموزش و تجربه در رشد كارآفريني چه
ميزان است؟ سوالهايي هستند كه بايد براي رسيدنبه اين فرهنگ مشترك به
وضوح و مبسوط پاسخ داده شود.
بهطور
كلي «كارآفريني» از ابتداي خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگي
حضور داشته و مبنايتحولات و پيشرفتهاي بشري بوده است. ليكن تعاريف زياد و
متنوعي از آن در سير تاريخي و روند تكاملموضوع بيان شده است، كه برخي از
اين تعاريف ارائه ميگردد:
ـ
كارآفرين كسي است كه متعهد ميشود مخاطرههاي يك فعاليت اقتصادي را
سازماندهي، اداره و تقبلكند ( Webster's New Collegiate Dictionary ).
ـ خريداري
نيروي كار و مواد اوليه به بهائي نامعين و به فروش رساندن محصولات به
بهائي طبق قرارداد(برنارد دو بليدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان
فرانسوي در اوايل قرن هيجدهم).