دانلود پایان نامه بررسي مسائل تاريخي خصوصاً جغرافياي تاريخي (گناباد)
این پروپوزال کامل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
مقدمه
در قرآن كريم تاكيد فراواني به سير و سياحت و انديشه در سرنوشت اقوام و ملل شده و اين امر انگيزهاي بسيار قوي است تا در احوال و سرگذشت اقوام و امم مختلف درزمينههاي گوناگون از جمله تاريخ، جغرافيا، فرهنگ و غيره كوشا باشيم. اگر كمي به گذشته برگرديم و سابقه و قدمت و اقتدار تمدن و فرهنگ اسلامي را مد نظر بياوريم متوجه اين نكته ميشويم كه ارمغان جاودانهاي كه اسلام به همراه مواهب ديگر براي بشريت آورد و براي هميشه او را مديون مراحم عميق خويش قرار داد، همان فرهنگ و تمدن انسان فراگيري است كه هنوز انسانيت از ثمرات آن بهرهمند است. كارنامه اسلام در قرنهاي درخشان آن، كارنامة فرهنگ انساني است. اين نكته كه اسلام در طي قرنهاي دراز موجد يك فرهنگ پيشرو بوده است چيزي است كه از تاريخ فرهنگ انساني به درستي بر ميآيد و به قول برخي از محققين «دنياي اسلام به قدر كافي افتخارات راستين دارد كه نياز به گزاف و دعوي نداشته باشد.»
با نگرشي بر جريانات حاكم بر جهان علم و سياست، متوجه ميشويم مدتي طولاني است كه مبارزهاي تمام عيار از سوي غربيها عليه مشرق زمين خصوصاً ممالك اسلامي در جريان است و هر لحظه بر التهاب شعلههاي اين نبرد و تهاجم فرهنگي و سياسي افزوده ميشود.
به نظر نگارنده يكي از راههاي مبارزه صحيح و اصولي با اين تهاجمات، مسلح شدن به سلاح علم و ايمان است. اگر ما مسلمانان مختصري از تاريخچة تمدن و فرهنگ عظيم و با شكوه اسلامي را بدانيم و با نقاط ضعف و قوت آن آشناشويم و بكوشيم افتخارات عظيم علمي گذشته ايران و اسلام را حتيالامكان زنده نماييم، خود بهترين حربه براي مبارزه با اين شبيخون فرهنگي و سياسي خواهد بود و به نظر ميرسد «حداقل تحقيق و تفحص در احوال امم گذشته در كشورها و بلاد اسلامي ميتوان آن حس حقارت نفس را كه هجوم تجاوز گرانه فرهنگ غربي در بعضي بيخبران ما برانگيخته، بكاهد.» ما در گذشته توانستهايم و هم اكنون نيز ميتوانيم در عرصه علم و دانش و تمدن و فرهنگ (به مانند قرون اوليه اسلامي) بدرخشيم، هر چند كه اين امر مستلزم پيمودن راهي بس مشكل و طولاني است اما رسيدن به آن محال نميباشد.
با توجه به اين موضوع، بررسي مسائل تاريخي خصوصاً جغرافياي تاريخي كشورمان حداقل ما را با گذشتة شكوهمند آن در بستر زمان آشنا ميكند و بدين ترتيب از نقاط ضعف و قوت آن مطلع ميشويم و چون علم جغرافياي تاريخي در برگيرندة ابعاد مختلف و زمينههاي متنوع علمي (وضعيت طبيعي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، تاريخي، آثار تاريخي و ...) است، در اين جهت سودمندتر خواهد بود.
خراسان سرزميني است گسترده در پهنه فلات ايران با شهرها و دهكدههايي كوچك و بزرگ كه جايگاه آغاز ساختن و پرداختن زندگي و تمدن بشري بوده است و بدون ترديد نه تنها در آفرينشهاي تمدن ايران زمين بلكه در ساختارهاي گوناگون جامعه انساني نقش راستين را داشته و بدين جهت است كه بسياري خراسان را سرزمين مقدس جامعه انساني به حساب آورده و شناخت و آشنايي با آنه در تاريخ زندگي انسان بر اين محيط گذشته است تغييرات و تحولاتي كه در اين كانون در طول قرنها به وقوع پيوسته خود، حركت انسان به سوي انسان شدن را نمايان ميسازد و پيوسته بر اين مسير دشوار انسان بودن، حركت خود را ادامه داده و بازگو مينمايد، چه مشكلاتي در راه بوده تا روشنايي را تجديد حيات بخشد و بدين جهت گذشته خراسان چراغي است فرا راه آينده بشري.
آنچه بر ديدگاه مينشيند، پژوهشي است بر مبناي جغرافياي تاريخي پارهاي از اين سرزمين افسانهاي كه خود با رازهاي بسياري همراه است و اگر چه مفهوم جغرافياي تاريخي هنوز از نظر محققان به طور دقيق تعريف نشده و مشخص نگرديده است و گاهي آن را شعبهاي از جغرافياي انساني شمرده و زماني مطالعه تغييرات عوامل جغرافيايي در طول زمان به حساب آوردهاند ولي به نظر ميرسد كه جغرافيا بستر رويدادهايي است كه محتواي تاريخي دارند و بايد چنين نتيجه گرفت كه جغرافياي تاريخي مجموعهاي است از مطالعات محلي با وجه به دگرگونيها و بازسازيها و خلاقيتهاي انسان در طول حياتش در آن ناحيه و بدين ترتيب جغرافيايي در طول تاريخ با توجه به عوامل انساني تاثير گذار بر اين مكانهاي جغرافيايي ميباشد.
بيان مسئله
در اين مجموعه كه به صورت پايان نامه مكتوب گرديده سعي شده از اطلاعات و مدارجي كه درج ميشود به بهترين حالت ممكن استفاده شود تا در صورت امكان يك منبع اطلاعاتي به عنوان مفيد در دسترس خوانندگان قرار گيرد. در اين مجموعه علاوه بر جغرافياي طبيعي به ويژگيهاي انساني و تاريخي اين منطقه اشاره گرديده است و علاوه بر آن اشارهاي به رويدادهاي تاريخي شده است و همين طور آشنايي با آداب و رسوم و باورهاي مردم منطقه و تاثير آن بر رفتاري مردمان آن ديار توجه گرديده است.
بيان هدف
هدف از انتخاب اين موضوع اين موضوع جهت ارائهي پايان نامه تحصيلي شناخت و معرفي هر چه بيشتر منطقهي باستاني از سرزمين كهنمان است.
همين موضوع باعث گرديده كه با ياري خدا بتوانيم از اين طريق شناخت بيشتري نسبت به منطقهي تاريخي گناباد پيدا كنم و در خدمت علاقمندان و دوستداران اين گونه اطلاعات قرار دهم.
طرح تحقيق
آنچه در اين تحقيق فراهم شده مختصري از مونوگرافي همان طوري كه ميدانيم مونوگرافي سبك نگاري جامعه يا اجتماعي است كه در يك محل زيست ميكند و در اصطلاح به معني شناخت جغرافيايي و اقتصادي و اجتماعي و انساني يك منطقه است.
مونوگرافي حاضر مربوط به روستاي گناباد است و مونوگرافي روستايي بررسي موقعيت و شناخت جغرافيايي، اجتماعي، اقتصادي و انساني روستا يا ده است.
با اين حال نويسنده كوشش دارد كه فقط آمار و ارقام را ارائه ندهد بلكه علاوه بر آمار و ارقام، تحليل بر مونوگرافي روستاي گناباد داشته تا تحقيق جنبهي تحليلي به خود بگيرد.
با توجه به فرهنگ روستا، نوع ساختار اجتماعي و هم چنين آداب و رسوم و زبان كه آكنده از سنتهاي اسلامي و قديمي و لبريز از قوانين منظم و يا قبيلهاي بوده است كه خود نشان دهندهي غنا و قدمت روستا بوده كه تحقيق در مورد اين مسائل علاوه بر اين كه ما را با فرهنگ روستا آشنا ميكند، چند دربارهي اين سنتها را نيز ميتواند به دنبال داشته باشد در واقع اين تحقيق ميتوان به يك رشته از اطلاعات و گوناگون كه در مورد روستا است دست پيدا كرد.
وضعیت طبیعی گناباد
گناباد در منابع معتبر تاریخی و وجه تسمیه
گناباد از جمله شهرهای کهن و بسیار قدیمی ایران است که قدمت آن به چند هزار سال قبل می رسد. با نگرشی به منابع تاریخ و جغرافیای کشورمان درمی یابیم که این شهر طیّ دورانهای تاریخ به نامهای گوناگون نامیده اند که در برخی از آنها خود لفظ نشان دهندۀ معنی می باشد.
در این قسمت به برخی از اسامی گوناگون و تعابیر مختلفی که در جهت تعریف و شناساندن گناباد، در مراجع و فرهنگهای مورد مطالعه وجود دارد اشاره می شود.
در برخی از منابع آمده که : «قهستان(قوهستان) ناحیه ای از خراسان در بیابان فارس است و شهری بدین نام ندارد و قصبه ( مرکز) آن قاین و شهرهای آن ینابذ (گناباد) و طبسین است که ...»
همچنین مترجم ذکر می کند:« در شاهنامۀ فردوسی نیز به لفظ کُنابَد (کُنابُد) آمده است آنجا که می گوید:
یکی سوی کوه کنابَد برفت یکی سوی ریبَد خرامید نفت»
البته مؤلف در حاشیه توضیح می دهد که «ظاهراً این محل در شاهنامه همان کوغناباد است و [محلی به غیر از] گناباد می باشد» و در صفحات بعد آمده است که : « بادغیس دارای شهرهای کوه سیم (جبل الفضّه) کوه کوغناباد، بست، ... است و همین لغت در نزهةالقلوب به صورت کوه غناباد آمده است.»
نکته قابل ذکر اینکه تطبیق نقاط جغرافیایی مطرح شده در شاهنامه فردوسی (مرتبط با نبردهای حماسی ایران و توران در خراسان بزرگ و مرز توران) با گناباد فعلی واقع در جنوب خراسان، مورد تأیید اکثر محقّقین و مؤلفین می باشد.
البته در این باره برخی از محقّقین اعلام نموده اند که شاید منظور فردوسی از کَلات (محل نبرد فرود با طوس سردار کیخسرو) کلات گناباد نبوده و مثلاً کَلات مشهد یا منطقه ای واقع در ترکمنستان فعلی می باشد. البته به نظر نگارنده شواهد غیرقابل انکار و معتبری وجود دارد که نشان می دهد منظور فرودسی از کُنابَد و اعلام جغرافیایی دیگر چون کَلات، چَرَم و ... گناباد واقع در جنوب خراسان فعلی است. در این مورد در بخشهای تاریخ اسطوره ای و آثار تاریخی قبل از اسلام مطالبی بیان خواهد شد.
ازگناباد علاوه بر کنابد به صورت جنابد نیز نام برده شده و در شاهنامه فردوسی چنین آمده است:
چو پیران سپه از کنابد براند بروز اندرون روشنایی نماند
و مؤلفی دیگر نیز به نقل از شاهنامه می نویسد:
«نگفتم مرو بر کَرات چَرَم مزن بر کرات جنابد قدم»
یکی از جغرافی دانان اسلامی می نویسد:« اما قاین وسعت آن را به اندازۀ سرخس و بناهای آن ازگل و دارای قهندز (کهن دژ) است ... یُنابُذ(گناباد) شهری است
بزرگتر از خور، بناهایش ازگل و دارای قری و روستاهاست.»
و دانشمند دیگری در حدود نیمۀ دوم قرن چهارم هجری، در ذکر قهستان متذکر می شود که:
«قهستان از جملۀ خراسان است و بر سر حدّ بیابان فارس و کرمان و بدانجا هیچ شهر نیست بدین نام و این، نام ولایت است. شهرهای آن قاین و جُنابُد و تون، خور و خوسف، طبس کریت و طبس مسینان می باشد... و جنابذ بزرگتر از خور است و بنای ایشان از گل و آن را دیه ها و روستاها، آب ایشان از کاریز، و آن را حصار و قهندز خراب است.»
در نوشته ای از حدود قرن چهارم هجری آمده است که :«یُنابذ بزرگتر از خور است و ناحیت و روستا دارد و آب از کاریز بردارند.»
پژوهشگر دیگری ضمن اینکه شهرهای قاین را بیان می کند می نگارد که «قاین: تون، خوسف، خور، کری، طبس، رقه، یناورد (گناباد) سنّاود و طبس پایین را دارد.» و در بخش خراسان قسمت قوهستان می نویسد:« سرزمینی پهناور است که هشتاد فرسنگ سنگین در هشتاد فرسنگ است. ولی بیشتر آن را کوهها و دشتهای خشک و بی درخت فراگرفته قصبۀ آن قاین و شهرهایش تون، جنابد (بُنابد) ، طبس، ...[می باشد]، و در پاورقی در توضیح ُِنابِد می نویسد:« یُنابِد = بیاوُد= نُبایُذ = و بیایُد»
مؤلف معجم البلدان در این باره می نویسد: جُنابِذ : بالضم بعد الألف باء موحدۀ مکسوره و ذالمعجَمة : ناحیه ای از نواحی نیشابور است و اکثریت مردم می گویند که آن از نواحی قهستان می باشد و آن ولایتی است که به آن کنابد می گویند و گفته شده که آبادیی است.
همانطور که مشاهده می شود مؤلف چه در این کتاب، چه در کتاب دیگر خود (مراصدالاطلاع) بر نام جنابذ و اینکه این شهر از نظر جغرافیای سیاسی متعقل به نیشابور است،تأکید کرده و متذکر گردیده که اکثریت مردم می گویند از نواحی قهستان می باشد.»
دانشمند مسلمانی چنین می نویسد:« جنابُد: در تلفظ کنابُد گویند. شهری کوچک است بهتر از خور و چند موضع و تواقع دارد او را قلعه ایست که پسر گودرز ساخته و حصار محکم دارد. چنانکه از بالای آن تل ریگ تا غایت دیهها و ولایتها مجموع در نظر باشد امّا هرگز آن ریگ در باغات نمی آید و آبش از کاریز است و چهار فرسنگ درازای کاریز است و...».
در برخی از فرهنگها آمده که «کنُابِد : بضّم کاف و کسر با نام شهریست در خراسان و کوه منسوب بدان شهر را نیز گویند. آن در اصل گَون آباد بکاف فارسی بوده و گَوَن به ترکی به معنی آفتاب است و در قدیم الایام در آن محل فیمابین سپاه ایران و توران رزمی عظیم اتفاق افتاده و جماعتی از دو سوی کشته شدند و بر آن مقرر شد که گودرز و پیران و ده مرد دیگر که کفو باشند با یکدیگر رزم ازمایند تا کار بیکسو شود و باقی سپاه از جنگ آسوده باشند و چنین کردند و همۀ پهلوانان ایران براقران و اکفای خویش غالب و مظفّر شدند و پیران سپهسالار افراسیاب نیز بدست گودرز کشته شد، این رزم را یازده رخ نام است و مقام ایرانیان کوه کنابد و محلّ تورانیان دشت ریبد بود، چنانکه حکیم فردوسی گفته:
دو سالار هر دو زکینه بدرد همــی روی برگاشتنــد از نبرد
یکی سوی کوه کنابد برفت یکی سوی ریبـد خرامید تفـت»
قابل ذکر است که ریبد همان زیبد فعلی است و آبادیی است که مرکز دهستان زیبد می باشد و در 22 کیلومتری جنوب غربی گناباد (جویمند) واقع شده، در لغت نامه دهخدا در این باره چنین آمده است:» ریبد: بنابر روایات داستانی شاهنامه نام کوه یا صحرایی بوده در خراسان که تا گناباد سه فرسنگ فاصله داشته و جنگ دوازده رخ میان مردم ایران و توران بدانجا واقع شده [است].» و مؤلّف فرهنگ مزبور می افزاید که «... کنابد را معرب کرده جنابد گویند و در آن ولایت دو قریه است یکی را ولوئی و دیگری را نموئی گویند و در قریه نموئی نارونی است از غرایب اشجار عالم که هشتاد ذراع طول بالای آن است و صاف و بی اِعوجاج ببالا رفته و زیر و بالای آن در قطر اندک فرقی دارد...