دانلودپایان نامه بررسی تاثیر سبک رهبری (رابطه مدار و وظیفه مدار) بر رضایتمندی شغلی کارکنان
این پروپوزال کامل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
چکیده
سبک رهبری مدیریت یکی از عوامل مؤثر در افزایش میزان رضایت شغلی کارکنان پژوهشکده جهاد کشاورزی است. این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین سبک رهبری مدیران (وظیفهمداری و رابطه مداری) با رضایت شغلی کارکنان پژوهشکده جهاد کشاورزی در بهار سال 1388 در شهرتهران انجام شده است. در این پژوهش که توصیفی – تحلیلی است، اطلاعات لازم از دو نوع پرسشنامه به دست آمده است. یکی پرسشنامه سنجش سبک رهبری و دیگری پرسشنامه رضایت شغلی (JDI) نام دارد و این پرسشنامه بعد از سنجش اعتبار در میان نمونهها توزیع شد.جامعه آماری شامل کلیه کارکنان است که در این پژوهشکده مشغول به کار هستند که 75 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند . از این تعداد 5 نفر افت آزمودنی بود .تجزیه و تحلیل دادههای پژوهشی در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. در سطح آمار توصیفی از مشخصههای آماری نظیر فراوانی، درصد، میانگین ،انحراف معیار و جداول بود و در سطح آمار استنباطی متناسب با سنجش دادهها و مفروضات از آزمون t دو گروهی مستقل جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
1- مقدمه: تعريف موضوع و بيان مساله
از آنجا كه امروزه مديريت نقش بسزايي را در اداره فعاليتها و زندگي اجتماعي بشر ايفا مي نمايد ، به مدد اين توانمندي است كه مأموريتها و اهداف سازمان تحقق مي يابد و از امكانات موجود بهره برداري مي شود و توانائيها و استعداد انسانها از قوه به فعل در مي آيد . مديران در انجام وظايف خود فرآيندي را دنبال مي كنند كه شامل اجزايي چون برنامه ريزي ، سازماندهي ، نظارت و كنترل ، انگيزش ، ارتباطات ، هدايت و تصميم گيري است . مجموعه اين فعاليتهاست كه مديريت را شكل مي دهد و هماهنگي و ميل به اهداف سازمان را ميسر مي سازد.
مديريت مستلزم پديد آوردن و نگهداري محيطي است كه در آن افراد با هم و به صورت گروه در دستيابي به هدفهاي مشترك تلاش و كوشش وا مي دارد .
مدير در نقش رهبري مي توان سبكهاي مختلف رفتاري را با كاركنان داشته باشد . رضايت كاركنان از شغل خويش و ارزشيابي صحيح از عملكرد افراد حائز اهميت است . مديران لازم است تا استعداد و توانايي كاركنان مؤسسه خود را با انتخاب سبك مناسب رهبري به سوي بازدهي بالا سوق دهند .
مديران روشهاي متفاوتي در اداره سازمانهاي خود دارند . هر يك مي كوشند تا با كمترين هزينه در حداقل زمان بهترين بهره از امكانات موجود ببرند و كارايي و اثربخشي سازمان را حد ممكن بهينه سازند اما چرا تعدادي از مديران موفق و تعدادي ناموفق هستند . مديراني كه علاوه بر داشتن استعداد ذاتي ، اصول رايج در مديريت و تكنولوژي روز را فرا گرفته و خود را هماهنگ با زمان پيش برد ، احتمال موفقيتشان زيادتر از مديـراني خواهد بود كه بهره گيري از امكانات آموزش مديريت بخواهند به پيش بتازند . اطلاع و آگاهي از روشـها و سبكهاي رهبـري سازمان به منظور شناسـايي و تأثيـر آن بر رضايت شغلي كاركنان مي تواند گامي مؤثر در جهت ارتقاء و بهبود بهره وري پژوهشکده مهندسي جهاد كشاورزي تهران باشد .
نوع برخورد مناسب مديران سبب ايجاد روحيه قوي در كاركنان مي شود و ميزان خشنودي آنها را در كار و حرفه بالا مي برد . طبيعتاً اين روحية بالا و اين ميزان خشنودي در كار كاركنان تأثير بسزايي دارد و موجب دلگرمي آنها مي شود و در نتيجه سبب مي گردد كه كاركنان با جديت بيشتري فعاليت نماينـد . مسلماً اين امـر باعث توسعه اقتـصادي و اجتماعي و فرهنگي و سياسي كشور خواهد شد . كارائـي و رضايت شغـلي در هر سازمان مورد توجه است هـر فرد وقتي وارد سازمان مي شود با مجموعه اي از خواسته ها و نيازها ، تجربيات گذشته كه بر روي هم انتظارات شغلي او را مي آفرينند به كار مي پردازد و انتظار دارد اشتغال ، نيازها و توقعات او را برآورده سازد و براي او نهايت رضايت را تأمين نمايد خشنودي و يا رضايت شغلي مجموعه اي از احساسها و نگرشهاي مثبت است كه فرد با آن به كار خود مي نگرد و عوامل بسياري در آن مؤثر مي باشد . از بين عوامل گوناگون سعي بر آن داريم كه تأثير سبك هاي رهبري مديران برميزان خشنودي كاركنان را مشخص نمائيم .
مصدق راد (1381) مي نويسد:
مديريت در حقيقت هماهنگي منابع مادي و انساني به منظور دستيابي به اهداف سازماني به طريقي است كه مورد قبول جامعه باشد. سازمانها به مديران و كاركنان اثربخش و كارآمد نياز دارند تا بتوانند به اهداف خود در جهت رشد و توسعه همه جانبه دست يابند. مدير به عنوان نماينده رسمي سازمان براي ايجاد هماهنگي و افزايش بهره وري در رأس سازمان قرار دارد. موفقيت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگي اعمال مديريت و سبكهاي موثر رهبري مدير است. مدير در نقش رهبري سازمان مي تواند سبكهاي متفاوتي را در هدايت نيروي انساني انتخاب كند. الگوهاي رفتاري مناسب مدير در هر سازمان باعث بوجود آمدن روحيه و انگيزش قوي در كاركنان مي شود و ميزان رضايت آنها را از شغل و حرفه خويش افزايش مي دهد. مديران با استفاده از سبک صحيح رهبري مي توانند رضايت شغلي و تعهد سازماني کارکنان و بهره وري سازمان خود را افزايش دهند.
رهبري به عنوان يکي از وظايف مهم مديران علم و هنر نفوذ در افراد به منظور دستيابي به اهداف مي باشد.سبک رهبري يا مديريت تعيين کننده جو، فرهنگ و راهبردهاي حاکم بر سازمان است. سبک رهبري مجموعه اي از نگرشها، صفات و مهارتهاي مديران است که بر پايه چهار عامل نظام ارزشها، اعتماد به کارمندان، تمايلات رهبري و احساس امنيت در موقعيتهاي مبهم شکل مي گيرد. سبك رهبري مديران، بيانگر چگونگي تعامل آنها با كاركنان تحت سرپرستي مي باشد.
موضوع رهبري مورد توجه بسياري از پژوهشگران واقع شده است. نتايج اين پژوهشها منجر به ارايه و توسعه تئوري هاي مختلفي در زمينه سبکهاي رهبري مديران شده است. بررسي اين تئوريها طيف وسيعي از سبکهاي رهبري از سبکهاي آمرانه و استبدادي تا سبکهاي مشارکتي و تحولگرا را نشان مي دهد. سبکهاي مختلف رهبري عبارتند از: سبکهاي آمرانه، هرج و مرج طلب، بروکراتيک، دموکراتيک، مشورتي، مشارکتي, تحولگرا، عملگرا و ... .بايد خاطر نشان نمود که يک سبک رهبري خاص براي همه موقعيت ها مناسب نمي باشد. از اين رو يک مدير مي تواند در موقعيت هاي گوناگون سبک هاي متفاوت را براي رهبري کارکنان خود با توجه به فرهنگ حاکم بر سازمان و بلوغ سازماني کارکنان برگزيند.
امروزه کارکنان از تحصيلات بالايي برخوردار هستند و کارها بيشتر تخصصي شده است، بنابراين نمي توان مثل گذشته آنها را وادار به انجام کار کرد. در سازمانهاي امروزي نياز بيشتري به مشارکت کارکنان در مديريت سازمان مي باشد. در حقيقت تغيير سبك مديريت از حالت مديريت استبدادي به سمت مديريت مشارکتي منجر به موفقيت هر چه بيشتر سازمان مي گردد .سبك رهبري كه منجر به مشاركت گروهي كاركنان و تشكيل گروههاي كاري گردد، موجب انجام اثربخش، كارآمد، منظم و هماهنگ كارها مي گردد . علاوه بر اين، بكارگيري سبك رهبري حمايتي و مشاركتي منجر به افزايش لذت انجام كار در كاركنان مي گردد.
امروزه سازمانهاي بهداشتي و درماني با چالشهاي جديدي مواجه هستند.بيماران متقاضي خدمات با کيفيت بالا با حداقل قيمت ممکن مي باشند. برآورده سازي نيازها و انتظارات بيماران روز به روز مشكلتر مي شود. بنابراين مديران بايد به دنبال راههايي باشند كه بتوانند بطور اثربخش و كارآمد خدمات مورد نياز بيماران را فراهم سازند . ارايه بهينه خدمات درماني و بهبود فرآيندهاي بيمارستاني بدون مشاركت كليه نيروي انساني و ارايه خدمات مستمر، مطلوب و مؤثر توسط ايشان امكان پذير نمي باشد. ارايه خدمات بهداشتي و درماني اثربخش به جامعه تا حد زيادي به كار گروهي كاركنان بهداشتي و درماني و سبك رهبري و مديريت اين سازمانها بستگي دارد.
در بخش بهداشت و درمان، بيمارستان يكي از سازمانهاي مهم ارايه دهنده خدمات بهداشتي درماني مي باشد كه با تسهيلات ويژه خود در بازگشت سلامت جسماني و رواني افراد بيمارجامعه، آموزش نيروهاي متخصص بخش بهداشت و درمان، پژوهشهاي پزشكي و در نهايت ارتقاء سطح سلامت جامعه نقش اساسي ايفا مي كند
مديران بيمارستانها مسئول ايجاد محيط كاري هستند كه در آن مراقبتهاي بهداشتي و درماني با كيفيت بالا و به صورت هزينه اثربخش ارايه شوند.(مصدق راد، 1381)