دانلود پایان نامه بررسي رابطه بين شيوه هاي فرزند پروري مادران با انگيزش پيشرفت دانش آموزان سال سوم دبيرستان
این پروپوزال کامل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
توضیحات:
چكيده:به منظور بررسي رابطه بين شيوه هاي فرزندپروري مادران با انگيزش پيشرفت فرزندان آنها دربين دانش آموزان سال سوم دبيرستانهاي دخترانه و پسرانه شهر اردبيل نمونه اي با حجم 200 نفر انتخاب شوند. (50 نفر پسر، 50 نفر دختر، 100 نفر مادران آنها)
سپس پرسش نامه شيوه هاي فرزند پروري بر مبناي الگوي بامريند روي مادران و پرسش نامه انگيزش پيشرفت هرمنس روي فرزندان آنها اجرا گرديد.
پس از جمع آوري اطلاعات و تجزيه و تحليل آنها توسط نرم افزار كامپيوتريSPSS نتايج نشان داد كه مادراني كه شيوه تربيتي آنها دموكراتيك و آزادگذاري است انگيزش پيشرفت فرزندان آنها بيشتر است.
در اين تحقيق از نظر انگيزش پيشرفت تفاوت معني داري بين دو جنس مشاهده نشد.
مقدمهآدمي موجودي شگفت انگيز است. مي تواند رويدادها را ادراك كند، به قضاوت هاي پيچيده دست بزند، اطلاعات را به خاطر آورد، مسائل را حل كند و نقشه ها را عملي سازد. اين ماشين پيچيده ممكن است براي مقاصد مختلف به كار افتد؟ مثلا" نقشه جنگ را طرح كند يا به اكتشافات فضايي پردازد انسان ديگر را تحقير كند يا بيماري را نوازش كند و بالاخره خواهان محبوبيت، برتري جويييا دوستي باشد. اينكه آدمي استعدادهاي خود را صرف چه هدفهايي خواهد كرد منوط به انگيزش او است، يعني به نوعي اميال، آرزوها، خواسته ها، نيازها، هوسها، گرسنگي ها، عشقها، تفريحها و ترسهاي او بستگي دارد. (براهني، 1366 )
يكي از هدفهاي روان شناسي به عنوان يك علم، تبيين رفتار است. از اين رو هر موضوعي كه در اين مورد به ما كمك كند بايد مورد توجه قرار گيرد. تبيين رفتار يعني اينكه چرا رفتار اتفاق مي افتد. روانشناسي انگيزش بخشي از پاسخ به اين چرا را ارائه مي دهد. چرا يك موش به جستجوي غذا مي پردازد؟ چرا يك دانشجوي دانشكده سخت تلاش مي كند تا مهندس شود؟ در حالي كه آن ديگري يا كمتر كار مي كند يا كاري انجام نمي دهد؟ جواب سؤال اول اين است كه موش گرسنه است، لكن پاسخ سؤال دوم چندان روشن نيست زيرا انگيزش هر دانشجو به عوامل متعدد بستگي دارد. (شكركن ، 1373)
هدف روانشناسي انگيزش، يافتن علل رفتارهاي ساده و پيچيده است. در حقيقت علم انگيزش در جستجوي علت همه رفتارها است و در نتيجه روانسناسي را در تبيين رفتار ياري مي دهد.
در طول قرنها عده زيادي از متفكران اجتماعي و فلاسفه پيرامون طبيعت انسان به بحث پرداخته اند و در اين بين مطالب نظري خاصي پيرامون انگيزش بيان داشته اند. مثلا" در قرن يازدهم توماس هابز فيلسوف انگليسي معتقد بود كه انسان ذاتا" خودخواه، مخرب و سفاك است و نتيجه گرفت انسانها براي جلوگيري از هرج و مرج بايد خود تسليم قدرت سلطان خودكامه بنمايند.
بعد از هابز، جان لاك انگليسي كه از طرفداران حكومت پارلماني بود ادعا كرد كه انسان ذاتا" صلح جو، پاك طينت و سرشار از حس همكاري است. (به نقل از غفوري ، 1376)
قبل از اينكه به بيان نظريه هاي انگيزش بپردازيم لازم است كه ابتدا تعاريفي از انگيزش عنوان گردد.
تعريف انگيزش :گيج وبرلاينر انگيزش را به عنوان نيروي محرك فعاليت هاي انسان و عامل جهت دهنده رفتار انسان تعريف كرده اند. آنها انگيزش را به موتور و فرمان اتومبيل تشبه كرده اند در اين مقايسه انگيزش به عنوان نيرو و جهت دهنده تلقي مي شود. (طهوريان و همكاران ، 1374)
اتكنيسون و همكاران انگيزش را به عنوان عامل نيرو و جهت دهنده رفتار تلقي مي كنند. (براهني ، 1371)
اكثر روانسناسان مفهوم انگيزش را به عواملي محدود مي سازند كه به رفتار نيرو مي بخشد و به آن جهت مي دهد يك جاندار انگيخته در مقايسه با يك جاندار ناانگيخته با نيرو و كارايي بيشتري در يك فعاليت درگير مي شود. انگيزش علاوه بر نيرو بخشيدن به جاندار معموالا" به رفتار جهت مي دهد بدين صورت كه مثلا" شخص گرسنه براي جستجوي غذا و خوردن آن برانگيخته مي شود.
بولز مفهوم انگيزش را مفهومي بحث انگيز مي داند چرا كه بعضي از روانشناسان احساس مي كنند كه فقط جنبه هاي نيرويابي رفتار را بايد به حساب انگيزش گذاشت و مكانيزم هاي ديگر(يادگيري و شناخت) مسئول جهت دادن به رفتار هستند. از طرف ديگر بعضي روانشناسان مفهوم انگيزش را غير قابل استفاده مي دانند. ( شكركن ، 1373)
نظريه هاي متعددي در مورد انگيرش بيان شده است كه در اينجا اهم آنها را به ترتيب تاريخي توضيح مي دهيم.