دانلود پروژه بررسی مفهوم سازمان قضائی
این فایل با فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
قسمتی از متن:
سازمان قضائي در معناي عام و كلي شامل تمامي تشكيلات قضائي در كشور است كه به امر دادرسي بين مردم و يا در ارتباط دولت با مردم و بالعكس اشتغال دارد. بنابراين در اين معناي عام و گسترده شامل تمامي دادگاهها و دادسراها ميشود،اعم از دادگاهها و دادسراههاي عمومي دادگستري كه به دعاوي حقوقي يا كيفري مردم رسيدگي مي كنند و بر اساس منطق حاكم در روزگاران حيات بدوي انسان،حق با زور بوده است و عبارت معروف الحق لمن غلب از يادگارهاي به جا مانده از آن دوران تاريك از زندگي انسان ،حق با زور بوده است و عبارت معروف الحق لمن غلب از يادگارهاي به جا مانده از آن دوران تاريبك از زندگي انسان است ،در آن زمان هر كسي تواناتر بود و قدرت بيشتري داشت بديهي است كه بهتر از ديگري مي توانست به آنچه مطلوب وي بود برسد،خواه حق با او بود و يا به ناحق موضوعي را مطالبه ميكرده است،
-سازمان قضائي در عهد هخامنشي :
در ايران عهد هخامنشي ،تمام قدرتها و اختيارات و از جمله قوه قضائي زير نفوذ شاه بود با اين حال شاه عمل قضاوت و انتخاب قضات را به يكي از دانشمندان سالخورده واگذار ميكرد پس از آن محكمه عالي بود كه از هفت قاضي تشكيل ميشد و پائينتر محكه هاي محلي قرار داشت كه در سراسر كشور تشكيل ميشد،قوانين را كاهنان وضع ميكردند و تا مدت زيادي كار رسيدگي به دعاوي در اختيار ايشان بود،ولي در زمان هاي متأخرتر مردان و زناني جز از طبقه كاهنان به اين گونه كارها رسيدگي ميكردند.در دعاوي ،جز آنها كه اهميت فراوان داشت غالباً ضمانت را مي پذيرفتند و در محاكمات از راه و رسم منظم خاصي پيروي مي كردند.محاكم ،همانطور كه براي كيفر و پرداخت جزاي نقدي حكم صادر مي كردند،پاداش نيز مي دادند و در هنگام رسيدگي به گناه متهم كارهاي نيك و خدمات او را نيز به حساب مي آوردند.براي آنكه كار محاكمات قضائي به درازا بكشد،براي هر نوع مدافعه مدت معيني مقرر بود كه بايد در ظرف آن [1]
مدت حكم صادر شود و نيز به طرفين دعوي پيشنهاد سازش از طريق داوري ميكردند اختلاف به وسيله داور و به طور مسالمت آميز حل شود چون رفته رفته سوابق قضائي زياد شد و قوانين طول و تفصيل پيدا كرد،گروه خاصي بنام سخنگويان قانون پيدا شدند، كه مردم در كارهاي قضائي با آنها مشورت مي كردند و براي پيش بردن دعاوي خود از ايشان كمك مي گرفتند.
2- كتاب دكتر واحدي ص 39