کتاب ” ناامیدی ” شامل چندین مینی مال و داستان کوتاه و نیز دلنوشته هایی به قلم محمدرسول سوری تقدیم علاقمندان می شود .
عناوین :
فراموشی
قانون جدید
ترس
پرتگاه
عشق فضایی
ناامیدی
دل زده
پیرمرد و شاهین
تردید
چهره ی زندگی
عینک جادویی
آرزو
تضاد
دیدار دوباره
مصاف
بخشی از کتاب :
پیرمرد فکر می کرد می تواند شاهینی را که همه ی عمرش در طبیعت زندگی کرده و حالا از بد حادثه گرفتار او شده ، یک شبه تربیت کند .
شاهین را از قفس بیرون آورد و روی شاخه ای نشاند . رفت دورتر ایستاد . تصور می کرد مثل مربی های پرندگان شکاری شده است . همان هایی که دست شان را دراز می کنند و ناگهان پرنده ای شکاری می آید و روی دستشان می نشیند . تکه گوشتی را کف دستش گذاشت و دستش را در هوا دراز کرد .
– بیا … بیا اینجا .
شاهین نیم نگاهی به او انداخت . حتما داشت به گوشت فکر می کرد . از وقتی که در شهر گم شده بود غذای درست و حسابی گیرش نیاده بود . گوشت لذیذی حالا برایش مهیا بود . کافی بود بپرد و روی دست پیرمرد بنشیند .
بال هایش کمی تکان خورد و نیم خیز شد . پیرمرد لبخندی گوشه ی لبش افتاد . دستش را تکان داد .
شاهین پرید … از فراز دیوار حیاط عبور کرد . در چشم برهم زدنی پشت یک ساختمان بلند ناپدید شد . دست پیرمرد در هوا دراز مانده بود . چند مگس و زنبور داشتند ویز ویز کنان دور گوشت ویراژ می دادند .
– بیا نقره ای بیا سهم تو شد .