فهرست :
پیشگفتار
داستان ” زنده به گور “
تأویل ” زنده به گور “
داستان « سه قطره خون »
تأویل « سه قطره خون »
در بخشی از کتاب ” در آغوش خود مردن شنل سورمه ای ” می خوانیم :
یـادم مـی آیـد آن روز بارانـی کـه بـه دروغ و دونـگ و هـزار زحمـت آن را بـه اسـم عکاسـی خریدم، اسـم و آدرس دروغی داده بودم.
“سـیانور دو پتاسـیوم” کـه در کتـاب طبـی خوانـده بـودم و نشـانی هـای آن را مـی دانسـتم: تشـنج، تنگـی نفـس، جـان کنـدن، در صورتی که شـکم ناشـتا باشـد، بیسـت گـرم آن فـورا یا در دو دقیقـه طـول می کشـد. بـرای این کـه در نزدیکی هـوا خـراب نشـود، آن را در قلع شـکلات پیچیـده بودم
و رویـش را یـک قشـر از مـوم گرفته بـودم و در شیشـه در بسـته بلـوری گذاشـته بـودم. مقـدار آن صـد گـرم بـود و آن را ماننـد جواهـر گرانبهایـی بـا خودم داشـتم.
امـا خوشـبختانه چیـزی بهتـر از آن گیـر آوردم. تریاک قاچـاق، آن هـم در پاریـس! تریـاک کـه مدت ها بـود در جسـتجویش بـودم، بـه طـور اتفاقی بـه چنـگ آوردم. خوانـده بـودم که طرز مـردن با تریـاک به مراتـب گواراتر و بهتـر از زهـر اولـی اسـت. حالا می خواسـتم خـودم را جـدا ناخـوش بکنـم و بعـد تریـاک بخورم.
۱- پلـک بیـدار ( نیمکـره چـپ ) قـادر اسـت جزییات را شـرح بدهـد، بـه یـاد بیـاورد و همچنیـن اهـل دروغ و دونگ اسـت.
۲- اغـراق در بیـان، »تریـاک قاچـاق، آن هـم در پاریـس!« ، بـه دلیـل بـه خود آوردن مخاطب اسـت کـه مبادا آن گفتـه ها را که از آن، جزییـات و هوشـیاری مشـهود اسـت، بـاور کند.