دارالمجانین رمانیست بلند که آنرا تقدیم علاقمندان می کنیم .
در برشی از کتاب ” دارالمجانین ” می خوانیم :
فرای این ها یکی دیگر از ارزش های بزرگ میان انقلابیون که همواره از آن برای مجانین سخن می گفتند وحشت از بیرون و اجتماع آدمیان بود . یعنی اجتماعی که مجنون نبودند ، خیابان های بیرون این فضا ، این ها را حضرت والا به کرار نقل کرده بود و به همه ی مجانین گوشزد کرده بود که فضای بیرون این دارالمجانین دشمن مجانین است .
در آن روزهای پیش از انقلاب که کسی به وضوح به خاطر نمی آورد جماعتی بودند که دم از بیرون رفتن از حصار این دارالمجانین می زدند اما بنیه ی آنان در برابر حضرت والا و دیگر انقلابیون بسیار کم بود . حضرت والایی که از همان نخست بزرگ ترین دشمن ها را بیرون رفتن از مرزهای دارالمجانین ترسیم کرد و به همه گفت و هزاری خواند که روز بیرون رفتن از این دارالمجانین روز مرگ همه ی مجانین است ، برایشان تصویر کرد که بیرون از این مرزها عده ای با تفنگ نشسته اند تا آنان را به گلوله ببندند و از شر مزاحم آنان راحت شوند .
بزرگ ترین اعتبار حرف هایش را در جنگ ۷ روزه دید و این گونه حرف هایش محکم و استوارتر شد و هر که خلاف آن باوری داشت حرف ها را به دل خورد یا با تسلاپام فراموش کرد و یا آرام گرفت و دیگر دم نزد که استدلال های حضرت والا به کرسی نشست و همه فهمیدند که بیرون این مرزها جز مرگ چیزی انتظار مجانین را نمی کشد و آنان تنها می توانند حکومتی از خودشان را حاکم بر خود کنند و