این نوشته، تلاشی است برای گونه ئی ویژه از: خودشناسی و موقعیت شناسی، هرچنـد بیشـتر از ضمایر »او، آنها و…« استفاده کرده و در لباس نقد نگرش ها و گرایش های شخص سـوم ــ اعـم از مفرد و جمع ـ متبارز شده است.
انسان امروز، با آنکه در عصر به اصطلاح »علم و اکتشاف « زندگی میکند، مانند انسان عصـرهای تاریک، در شناخت خود به گونه هراسباری ناتوان و دارای مشکلی جدی می باشد. هر چنـد جـا دارد ادعا شود که: عمده ترین مشکل انسان امـروز را مشـکل »خـود نشناسـی « و در نتیجـه »سـتیز بـا خـود « تشکیل می دهد!
این خود نشناسی و جهل نسبت به حقیقت خویشتن باعث شده اسـت تـا او از مشـاهده گـوهر ربانی وجود خود دور بیفتد. پیآمد این حادثـه نـاگوار، ارزش زدایـی از خـویش اسـت بـه عنـوان موجودی با منزلتهای الهی! و این خود، مایه این تهور نابخردانه را فـراهم آورده اسـت تـا او ( انسـان امروز) حیثیت محوری خود را انکار کرده و خود را در نگرش ها و گرایش ها ی خـویش، از محـور فعالیتها و انتخاب ها حذف نماید!
آنچه در کتاب ” هویت ستیزی ” می خوانیم به قرار زیر است :
زندگینامه
پیشگفتار
طراحی یک فاجعه
جلوه ای فراجوی
بودا و نور اثباتی
نیچه و خرد بزرگ
مارکسیسم و خودآفرینی
بخش نخست : نگرش های فراگیر
بخش دوم : نگرش های مارکس
زمینه ها و ابزار هویت ستیزی
هنر ویرانگری
سودی سراسر زیان
سیاست اسارت
فرهنگ تلاشی
پرستش خیال
عشق تخریب
گریزان از معنی
ریشه های توهین
وعده ی زمان ناپیدا
دیدهای کهنه – دیدنی های نو
بُرشی از کتاب « هویت ستیزی » :
هویت ستیز دانش اندوز، نه تنها به سلامت دانش و مسیر روشن و فضیلت بارش دلبستگی ندارد، که به سلامت دانشجو نیز دلبستگی نداشته …