پاورپوينت خلاصه تاريخ صدر اسلام سه فصل

بخش اول : پیامبر از تولد تا بعثت
بخش دوم : اسلام در دوره مدنی
بخش سوم : از خلافت نبوی تا سلطنت اموی

 

تاریخ صدر اسلام
استاد:
گرداورندگان:
درس: تاریخ تحلیلی صدر اسلام

بخش اول
پیامبر از تولد تا بعثت

پیامبر از تولد تا بعثت

آمنه پس از به دنیا آوردن فرزند خویش یه علت ناتوانی در سیر کردن فرزند ناچار به سپردن او به زنان بادیه نشین که برای کسب درآمد به مکه می آمدند شد. آمنه پسر خویش را به حلیمه سعدیه عرضه کرد. محمد(ص) 5 سال و 2 ماه در بادیه پرورش یافت. پس از بازگشتن به سوی مادرش، در سفری به یثرب مادر خود را از دست داد و از آن پس سرپرستی او را پدربزرگش عبدالمطلب بر عهده گرفت.

پیامبر در تمام دوره ای که تحت سرپرستی عبدالمطلب قرار داشت به چوپانی پرداخت. با درگذشت عبدالمطلب، محمد (ص) نزد عموی خویش ابوطالب که سخت تهیدست بود پرورش یافت. او نه تنها با یافتن سرمایه استغنا و علوّ روح در سجاده های بادیه، هرگز از فقر و تنگدستی خویش که او را از کودکی به کام صحرای وحشتزا برای کودکان، کشانده بود، شکوه و شکایتی نکرد، بلکه در کنار ثروت  بزرگی که در عصر رنج یتیمی و تنهایی دوره نوجوانی و جوانی با عنایت الهی به دست آورده بود، همواره فقر را فخر خویش می شمرد (الفقر فخری) و هیچ گاه نیز حاضر به ترک آن نبود.

ازدواج با خدیجه

چون سالهای چشمگیری از تنهایی محمد (ص) سپری شد و پسر عبدالله توانایی تمهید شرایط ازدواج را نیافت، ابوطالب به اندیشه افتاد تا راهی برای یاری برادرزاده ی خویش پیدا کند. درخواست او از خدیجه برای سپردن سرمایه ای جهت تجارت به محمد (ص)، بی پاسخ نماند. خدیجه محمد (ص) را همراه میسره غلام خویش به شرط مضاربه در تجارت، به شام فرستاد. می توانیم روند واقعی تمایل اولیه خدیجه به همسری با محمد (ص) را صرفاً بر بنیاد تحلیلهای سوداگرانه او از توانایی ها و هوش سرشار محمد (ص) برای افزایش سرمایه تجاری خویش و زندگی در کنار جوانی پاک و وارسته ارزیابی کنیم. خدیجه در اشتیاق ازدواج با محمد (ص)،  از او انتظار حمایت از خویشتن و سرمایه اش را داشت، امّا به زودی در کنار پسر تهیدست عبدالله نه تنها دغدغه تجارت و ثروت را وانهاد، بلکه با اعطای تمامی عقل و جانش به محمد (ص)، سکینه ی پرواز بیشتر روح محمد (ص) گشت. خدیجه نه تنها پس از وصلت با محمد (ص)، با تقبّل تمام مخارج ازدواج، با گذر از سطح شخصیت همسر، به زوایای درخشان روح او راه یافت و برای همیشه در روشنایی های روح محمد (ص) خیره و شیفته ماند، بلکه در شعاع مکاشفات همسر، به کشف  خویشتن نیز رسید و در مسیر معرفت لاهوت افتاد. ازدواج، پهنه ی معراج خدیجه و محمد (ص) شده بود!

شالوده های بعثت

جامعه عربی در آستانه بعثت، جامعه ای بود عقیم و عاری از هر گونه تکاپو و جوشش در عزیمت به سوی رشد و تکامل.

با تأمل در مبانی تعالیم پیامبر و محتوای بعثت، به شکلی خیره کننده و اعجاب آور با افکار، اندیشه ها و آموزه هایی روبرو می شویم که نه در محتوای فرهنگ جاهلی ریشه داشتند و نه هماهنگ و متناسب با هنجارهای عقلی و فرهنگی زمانه بودند.

محمد (ص) پس از بعثت، از قلم و آگاهی، از هدفمندی حیات، از برابری انسانها در خلقت و پیشگاه الهی و یکسانی آنان در پیشگاه حکومت، بطلان و نفی امتیازها و تفاخرات قومی و نژادی، برابری سیاه و سفید، ارزش والای زنان و حقوق قطعی ایشان بر ذمه ی مردان، قسط و عدل، آزادگی و کرامت تهیدستان، برابری انسانی آنان با اشراف و شیوخ و حتی امتیاز ایشان بر بزرگان قوم با سبقت در فضیلت و تقوا و نظایر این ارزش های ناشناخته در جامعه عربی سخن می گفت.

 

چنین پیام ها و تعالیمی، نه تنها برای شیوخ و رؤسای قبایل سنت شکنی صریح و آزاردهنده ای بود، بلکه با پایگاه انسانی محمد (ص) نیز هماهنگی نداشت.

این تعالیم اگر از زبان کاهنان، قسّیسان و احبار و بازرگانان دنیادیده و حتی در صورتی که از زبان حنفاء خارج می شد، شاید اعجاب آور نمی نمود. اما از زبان محمد (ص)، مردی که هیچ پیشینه ای در آموختن و تعلیم و تعلم نداشت، غریب و شگفت آور بود.

فرض کنیم که نبوغ ذاتی محمد (ص) آنچنان بود که به وی اجازه می داد تا بدون آنکه کمترین سابقه ای در تحصیل علم و خواندن و نوشتن داشته باشد، از طریق شنیدن افکار و عقاید پیرامون خویش به تنظیم محتوای بعثت و تعالیم خویش توفیق یابد؛ فرض کنیم که استعداد ادبی محمد (ص) چنان بود که بی تعلیم قواعد بلاغت، زیباترین سوره ها و آیات را بیافریند، اما مگر نه آن است که استعداد بلاغی، بدون رهیافت ها و یافته های عمیق فرهنگی و عقلی، حداکثر کلامی زیبا می آفریند، بدون محتوا و تهی از معانی ژرف؟ معلقات سبعه که تمامی افتخار عرب در عصر جاهلی را تشکیل می داد، بارزترین نمونه این واقعیت است.

 

ناکامی جستجوهای وسیع بزرگان مکه درباره معلمان

پیشاپیش معلوم بود که محمد (ص) نه شاعر است و نه آیات قرآنی به شعر می ماند، و نه هیچ پیوندی میان او با شعرای عرب وجود داشته است؛ پس اعضای مجمع تهمت بر آن شدند که از تبیین تعالیم پیامبر بر بنیاد شاعری چشم پوشند تا مضحکه پرسشگران نگردند. برای اعراب پر واضح بود که در سراسر زندگی محمد (ص)، هیچ سابقه ای از نزدیکی او با کاهنان نیز وجود ندارد. وانگهی، اشراف مکی می دانستند که اعراب، کاهنان و قواعد و تعالیم آنها را می شناسند و بی درنگ به انکار اتهام کهانت می پردازند. سراسر زندگی چهل ساله محمد (ص) از آرامش و قرار و ثبات اندیشه او حکایت داشت، او به امین مکه اشتهار داشت، پس جاهلانه بود که بزرگان دارالندوه، خویشتن را با اتهام جنون به محمد (ص) دلخوش کنند. آخرین و عوام فریبانه ترین  اتهام، اتهام ساحری بود. آنان با مشاهده نفوذ خیره کننده تعالیم محمد (ص) در سویدای وجود نخستین مؤمنان و اعتقاد راسخ اولین مسلمانان به پیامبری او، اتهام سحر را مطلوب یافتند و بر آن شدند تا رسول خدا را ساحری توانمند در میان ساحران عرب، معرفی کنند.

مجمع دارالندوه با پیشوایی فکری ولید بن مغیره مخزومی خاتمه یافت، اما روند پیشرفت دعوت آنان در مکه به زودی نشان داد که اتهام سحر کارساز نبوده و پیام توحید و تعالیم آسمانی محمد (ص)، روزبه روز در اعماق اندیشه های مردان و زنان مکی ریشه می زند و راه خود را برای تسخیر عقول مستعد در سراسر حجاز می گشاید.

از دعوت پنهانی تا دعوت علنی

با گذشت سه سال از دوره دعوت، دوره ای که رسول خدا در طی آن جز با مؤمنان به آیین خویش، از پیوند میان توحید و دگرگونی حیات اجتماعی و مناسبات شرک آلود سخن نمی گفت، سرانجام زمان علنی شدن محتوای اجتماعی و اقتصادی و انسانی پیام فرا رسید.

تطمیع نخسین سیاست مشرکان مکه برای همراه کردن محمد (ص) با نظام اشرافی موجود بود. برای یهودیان یثرب که آیینی با منشأ آسمانی و بنیانهای توحیدی داشتند، هیچ ابهامی وجود نداشت که تعالیم پیامبر به محتوای تورات و عقاید و تعالیم حضرت موسی بسی نزدیک است و باورهای مشرکین، هیچ قرابت و سنخیتی با آموزه های موسی (ع) ندارد. علی رقم وضوح این معنا، مشرکین در شرایطی برای استمداد و مشاوره فکری نماینده ای را به یثرب فرستادند، که اگر نه آگاهی هایی تفصیلی، لااقل اخباری اجمالی از مخالفت یهودیان با پیامبر  و همراهی ایشان با مشرکین مکه در اختیار داشتند.

هجرت به حبشه، مبانی و هدفها

با کمترین تأمل در باب گزارشهای مربوط به دو مهاجرت مسلمانان و دقت در ترکیب قومی و قبیله ای مهاجران،  به وضوح می توان به بطلان تبیین پیوند میان آزار مسلمانان بی پناه با سیاست پیامبر در اعزام دو دسته از مسلمانان به حبشه نایل شد. بنا به روایت قدیم ترین سیره نویسان، در مهاجرت نخست که در رجب سال پنجم انجام شد، مجموعه ی مهاجران مرکب از یازده مرد و چهار زن بودند. در این میان اینان هیچ نام و نشانی از مسلمانانی که در مکه تحت عذاب و شکنجه قرار داشتند، به چشم نمی خورد.

سه سال صبوری اعتقادی و تعصب عشیره ای در شعب ابیطالب

پس از صدور قرارنامه مشهور قریش که به روایتی کم اعتبار، در کعبه آویخته شد و به روایتی دیگر، در صندوقی قرار گرفت تا محفوظ بماند، به پیشنهاد ابوطالب و طبعاً با رایزنی قطعی پیامبر، همه افرار بنی هاشم، اعم از مسلمان و مشرکان ایشان، روانه شعب ابیطالب شدند.

طبعاً جای این سوال وجود دارد که پیامبر با کدام اندیشه و بر بنیاد چه تدبیر و سیاستی، بنی هاشم را از مکه به شعب منتقل کرد؛ یا اینکه بنی هاشم با کدام دلیل تن به این درخواست رسول خدا دادند. با وقوف به این مطلب که ابوطالب، شیخ مُطاع و بافضیلت بنی هاشم، در عزیمت به شعب و ترک مکه، پیشگام تمامی اعضای خاندان خویش بود، بنابراین با عنایت به همان عنصر اتصال و همبستگی اعضای خاندان های سنتی با یکدیگر، خاصه با شیخ و پیشوای خویش، پاسخ آخرین پرسش از میان سوالات بالا روشن خواهد بود و طبعاً نیازی به تفصیل درباره آن نیست.

 

اصول سیاست پیامبر در عزیمت به شعب را در قالب محورهای زیر بود:

.1تشدید همبستگی عاطفی  و اعتقادی میان مسلمانان و غیر مسلمانان بنی هاشم؛

.2ایجاد زمینه های دائمی پیوند میان مسلمانان با مشرکین بنی هاشم و آشنا کردن فزون تر آنان با اسلام

.3فراهم آوردن شرایط تجربه و مقدمات تأسیس جامعه ای مستقل در جغرافیایی متمایز از مکه؛

.4ممانعت از تأثیر فشارهای روانی قریش و خویشاوندان نسبی بنی هاشم بر آنان و بروز تردید در مقاومت و ایستادگی؛

.5هموار ساختن شرایط مراقبت دائمی از جان پیامبر؛

.6برقراری پیوند و شرایط گفتگو و تبلیغ برای کاروان ها و مسافران در حال رفت و آمد به مکه؛

.7ایجاد فضای تبلیغاتی شدید در میان ساکنان حجاز علیه اشراف مکه به دلیل ستم بر خویشاوندان هاشمی خویش؛

.8یاری به رشد تردیدها و تأملهای مردم عادی مکه نسبت به اسلام و حقانیت عقاید مسلمانان و ایجاد شکاف فکری میان آنان و اشراف مکی.

درگذشت ابوطالب، رکود دعوت در مکه

با درگذشت ابوطالب و در شرایطی که عموهای دیگر پیامبر، چون عباس و حمزه، اعتبار و نفوذ منحصر به فرد ابوطالب را در میان تمام فرزندان هاشم نداشتند و ابولهب نیز با اتخاذ سیاست دشمنی با رسول خدا، مانع یکپارچگی و وحدت عمل بنی هاشم شده بود، شرایط  پیشین برای بسته بودن دست اشراف مکی علیه جان پیامبر از میان رفت و در همان حال، گسترش فضای نگرانی و رعب، پیشرفت دعوت در میان مکیان را با رکود و بن بست روبرو ساخت.

در این شرایط خاص، رسول خدا بر آن شد تا با خروج از مکه و عزیمت به طائف، دعوت خویش را به مردمانی دور از دسترسی مستقیم قریش عرضه کند. آنچه باعث شد تا مردم طائف، علی رغم اقبال اولیه به ستیز و مخالفت تندی علیه رسول خدا مبادرت کنند، دخالت عنصر خارجی یعنی تهدیدها و اقدامهای اشراف مکی بوده است.

هجرت استراتژی نجات دعوت از بن بست

رسول خدا اندکی پس از مراجعت از طائف تلاشی را برای دعوت بادیه نشینان پیرامون مکه آغاز کرد، اما این کوشش نیز واقعیت بن بست دعوت در مکه و اطراف آن را آشکارتر ساخت. مراجعت نا موفق از میان بادیه نشینان، طبعاً قریش را در تشدید آزارها، سختگیری ها و تهدید جان پیامبر جسورتر کرد.

گزارشهای سیره نویسان حکایت از این دارد که  ورود نخستین گروه از اوس و خزرج در ذیحجه سال دوازدهم به مکه و ملاقات پیامبر با آنان و گرویدن ایشان به اسلام، مقدمه ای شد برای هجرت و خاتمه دوره بن بست دعوت در مکه. بدیهی است که، بر اساس شناختی که از رهبری فعال و نه منفعل رسول خدا سراغ داریم، علی القاعده باید ایشان با مشاهده رنجهای مسلمانان مکی و بن بست دعوت در ام القری، اقداماتی را جهت خارج کردن مسلمانان از درون هیمه های عذاب انجام داده باشد. تماس های پنهانی با اوس و خزرج و فراهم اوردن شرایط نخستین گفتگو در عقبه منی، طبعاً یکی از این اقدامات بوده است.

بخش دوم
اسلام در دوره مدنی

تلاش برای همزیستی و تشکیل امت واحده در یثرب

پس از فراهم شدن تمام زمینه ها، رسول خدا ابتدا مسلمانان را روانه یثرب کرد. آنگاه چون خبر یافت که سران مشرک مکه برنامه قتل آن حضرت را تدارک دیده اند، بنابراین بر آن شد تا خود نیز مکه را به سوی یثرب ترک گوید. از آنجا که لازم بود مکیان به سرعت از هجرت رسول خدا آگاهی نیابند و امکان تعقیب سریع آن حضرت و ممانعت از هجرت را پیدا نکنند، بنابراین علی (ع) با پیشنهاد خویش در بستر آن حضرت خوابید تا قریش تصور کنند که پیامبر همچنان در درون خانه خویش است.

خاتمه دوره تکوین ملت و پایان سیزده سال دعوت در شرایط ناامنی و تهدید و فرارسیدن عصر یسر پس از عسر، و ورود رسول خدا به یثرب، شهری که از این به بعد، «مدینة النّبی» نام گرفت، وظایف و اقدامات تازه ای را در مقابل پیامبر و مسلمانان قرار می داد. رسول خدا برای از میان برداشتن فاصله قومی میان مهاجران و انصار، طرح اخوت را به اجرا گذاشت  و آن را به جای جوهر قبیله ای و قومی موجود، گوهر و ماده اتصال دهنده و وحدت بخش به صورت ها و اعراض «مدنی»، «مکی» قرار داد.


پیامبر کوشید تا نگرش های مبتنی بر تعارض و تفاوت اعتقادی را به نگاهی مبتنی بر منافع مشترک تبدیل کند و با پایه ریزی رفتار سیاسی و اجتماعی وحدت بخش، در پرتو قواعد و مقرراتی متضمن منافع همه عناصر سازنده ی جامعه مدینه، احساس تنافر و تضادهای قومی و اعتقادی را به سوی درک اهمیت اصول مشترک همزیستی تبدیل کند و تعصب بر سر دفاع از جامعه مدینه را بنیاد این همزیستی و تشکیل امت واحده قرار دهد.

عزیمت به سوی عدالت و ستیز با انباشت ثروت و نابرابری مالی

با فرارسیدن سال دوم هجرت، نخستین گام برای عزیمت به سوی برنامه ریزی اقتصادی  و تذکر به مسلمانان توانمند برای مشارکت در حل و فصل معضلات مالی جامعه مدینه برداشته شد. نزول آیات قرآنی در باب وجوب پرداخت زکات همان گام نخست بود. حسب برخی از روایات، رسول خدا پس از ابلاغ قانون زکات، به مسلمانان یک سال فرصت داد و مقرر داشت تا در رمضان سال بعد، سهم زکات خود را بپردازند.

تدوین قانون انفال و اختصاص ثروت های عمومی به مردم و نظارت دولت در حصول درآمدهای حاصله از آنها برای سامان دادن حیات اجتماعی گام بزرگ و چشمگیر دیگر حکومت مدینه برای استمرار عزیمت به سوی امحای نابرابری های مالی و مخالفت با انباشت ثروت در دست عناصری معدود بود.

سرایا و غزوات، مبانی ستیز قریش با دولت مدینه

پیامبر با شناختی که از حساسیت بزرگان مشرک مکه نسبت به جایگاه اشرافی خویش و کینه توزی نسبت به اسلام داشت، کمی پس از استقرار در مدینه بر آن شد تا با اعزام سریه هایی به اطراف مکه، اطلاعات لازم را برای ممانعت از غافلگیری مسلمانان مدنی در برابر یورش مکیان کسب کند. با مطالعه چگونگی شکل گیری اکثر قریب به اتفاق غزوات و سرایای پیامبر در دوره مدنی به وضوح در می یابیم که این نبردها، با برنامه ریزی هشیارانه علیه ادامه تلاش های اشراف مشرک مکی جهت برچیدن حیات توحید و اسلام در مدینه شکل گرفته اند.

غزوه احزاب بارزترین جلوه تحمیل جنگ به پیامبر و آشکارترین نمود همبستگی سه جانبه یهودیان، اشراف مکه و شیوخ بادیه نشین علیه مسلمانان بود. ناکامی متحدین در غلبه بر مدینه، نه تنها موجب افزایش روحیه مسلمانان در رویارویی با دشمن و دفاع از سرزمین خویش و یاری رسول خدا شد، بلکه به پاک شدن محیط مدینه از بقایای ستون پنجم قریش، یعنی یهودیان بنی قریظه هم انجامید.

آسیب های شرایط آرامش و تعالیم پیامبر

پیامبر در طی تمام سالهای گذشته کوشیده بود تا با دگرگونی عقل و اندیشه کسانی که در لب پرتگاه آتش بودند، شرایط تعالی نفس انان را نیز فراهم کند، اما این تلاش به دلیل پیچیدگی شخصیت انسانی، عمق انحطاط اخلاقی عرب و احتیاج به کنترل تمام عوامل تخریب کننده، برای همه صحابه میسر نشده بود. آنچه رسالت رسول خدا بود انذار بود و افکندن انوار رشد عقل و نفس بر جان ها، از طریق مراقبت دائمی برای ممانعت از تبدیل جرقه های نفس اماره به خرمنهای آتش و ارائه الگویی کمال یافته و پیراسته از عبودیت هواهای نفسانی و پایبندی به اصول خردمندی وفضیلت در رفتار. در جریان غزوه بنی المصطلق و حوادث انتهای این غزوه، هم با نمونه هایی از تجدید عصبیت های عربی و ظهور بیماری های چون حسادت  و کینه توزی و عصبیت های قومی و نفاق و تهمت رو به رو می شویم و هم با کمال و علوّ شخصیت رسول خدا و تلاش او برای تعلیم با رفتار و عمل، نه ادعا و سخن.

ازدواج خجسته با اندیشه آزادی اسیران

با پیروزی مسلمانان در آبگاه مریسیع، شمار زیادی از بنی المصطلق به اسارت افتاده بودند و سرنوشتی تلخ در پی روی خویش داشتند. پیامبر برای رهایی انسانها از همه یوغها آمده بود نه برای استحکام بندهای اسارت.

ازدواج با جوبیریه دختر حارث شیخ بنی المصطلق که به اسارت در آمده بود، راهی بود برای رسیدن به مقصود. مسلمانان چون از این ازدواج آگاهی یافتند، بی درنگ تمام اسیران خویشاوندان با همسر پیامبر را که شمارشان افزون بر یکصد خانوار بود، آزاد کردند. آن اسیران نیز چون این عطوفت را دیدند، حجاب عقل را کنار گذاشته از طریق روزنه احترام به محبت، اسلام را به درون جان خویش بردند.

 

سلوک پیامبرانه و تحقیر رفتارهای شاهانه

سادگی رفتار و سلوک پیامبر تنها در اجتناب از خوردن غذاهای فراهم شده با سیر که موجب آزار اطرافیان می گردید، تجلی نمی یافت؛ رسول خدا در استفاده از غذاهای ساده و خوردنی هایی همانند غذاهای تهیدستان و نشستن و خوابیدن بر روی حصیر خشک چنان اصرار و دقت داشت که روزی یکی از اصحاب آن حضرت بر وی رقّت آورد و از پیامبر خواست تا با عنایت به مقام و جایگاه خویش، قدری در شرایط خورد و خوراک خویش تغییر دهد. پیامبر چون این دلسوزی را شنید، پاسخ داد که: ای عمر چه گمان کرده ای، آنچه می بینی، نبوّت است نه سلطنت.

رفتار کریمانه و تلاش پیامبر برای کاستن فاصله خویش با مردم، با قصد نشان دادن الگوی رفتار پیامبری و تحقیر شیوه های شاهانه، اجتناب از استفاده از حاجب و دربان و نظایر آنان، باعث می شد تا مراوده فرستاده خدا با صحابه خویش همواره دور از هرگونه حدّ و مرزی به سهولت میسر شود.

نگرانی خیبریان و بنی غطفان و اتحاد علیه مدینه

با انتشار خبر صلح حدیبیه طوایف حضری و بدوی سراسر حجاز واکنش دوگانه ای نشان دادند. غالب تیره های پراکنده و نه چندان توانمند، خود را آماده کردند تا طریق ستیز با مسلمانان را وانهند و خود را به تدریج مستعد پذیرفتن اسلام یا استفاده از توانایی دولت مدینه برای تأمین امنیت خویش کنند. به خلاف این دسته از بدویان، بنی غطفان پرشمارترین اعراب حجاز، به گفتگوهای پنهانی با یهودیان خیبر سوق یافتند و با تقویت یافتن انگیزه هایشان توسط خیبریان در تدارک هجوم به مدینه و غارت مسلمانان افتادند.

 

فتح مکه، گذشت در اوج اقتدار

بررسی اقدامات پیامبر در غزوه فتح مکه به وضوح حکایت از آن دارد که آن حضرت، علی رغم سیاست مکیان در مدینه علیه مسلمانان و شخص پیامبر، همه شکنجه ها و آزارهای مردم مکه درباره خویش را به فراموشی سپرده و بر آن بود تا به جای فتح خونین مکه، قلب های مکیان را به تصرف تعالیم خویش، یا به تسخیر عطوفت خود درآورده و سپس روزنه ای بگشاید برای مسلمانان کردن آنان.

 

ایرانیان یمن نخستین مسلمانان غیر عرب

سابقه حضور ایرانیان در یمن، مردانی که به «ابناء احرار» شهره بودند، به روزگار سلطنت انوشیروان و ایام کودکی پیامبر می رسید. با ورود وهرز دیلمی به یمن و برانداختن بقایای قدرت احباش از جنوب عربستان، اعراب که از تسلط عاملان حبشی روم عذاب های فراوان کشیده بودند، وامدار ابناء احرار ماندند و زمینه تداوم حکومت جانشینان وهرز را در یمن و دیگر مناطقی از جنوب شبه جزیره عربی فراهم آوردند. پس از فتح مکه، باذان جانشین وهرز و تمام ایرانیان یمن به اسلام گرویدند.

 

آخرین گفتگوها و توصیه ها به مسلمانان در واپسین حج (حجه الوداع)

پیامبر خود را آماده کرد تا آخرین حج خویش (حجه الوداع) را همراه مسلمانان انجام دهد. نگرانی پیامبر از فرو ریختن پیوندهای وحدت و تجدید و شراره ها و لهیب اختلافات بنیان سوز، آن هم با توسل به قرآن و سنت، حلال شدن خون همیشه حرام مسلمانان و تجدید جاهلیت در کسوت ایمان و اسلام و رنج هایی چون این آلام بود.

با خاتمه یافتن مراسم حج، رسول خدا به سوی مدینه بازگشت. با رسیدن مسلمانان به غدیر خم، پیامبر بار دیگر به فرمان خدا در اندیشه ی گفتگو با امت خویش افتاد. این بار نیز از وحدت مسلمانان گفت و ضرورت اجتناب از آتش اختلاف. پیامبر درغدیر فرصت مطلوبی را مهیا کرد برای تصریح به ولایت و جانشینی علی (ع) پس از خویشتن و درستی مواضع او در تمام زمینه ها، چه عرصه باورها و چه رفتارها. در حالی که غالب مسلمانان در غدیرخم راه خود را از راه یکدیگر جدا کرده و هر کدام به سوی خانه و کاشانه خویش می رفتند، پیامبر علی را به نزد خود فرا خواند و در حالی که تمام مسلمانان ناظر حادثه بودند، با اشاره به علی فرمود: «آیا من از خود مؤمنان به ایشان سزاوارتر نیستم؟» مسلمانان پاسخ دادند: چنین است ای رسول خدا. پس پیامبر تکرار کرد که:  پس بدانید هر آن کس که مرا مولای خویش می شمارد علی نیز مولای اوست.

بیماری و سفر به سوی رفیق اعلی

کوتاه زمانی پس از رسیدن پیامبر به مدینه، رسول خدا گرفتار بیماری شد. از چگونگی و نام و نشان این بیماری آگاهی بسنده ای در دست نیست. همین اندازه می دانیم که تب و ضعف فزاینده مهم ترین علائم این بیماری بود.

بخش سوم
از خلافت نبوی تا سلطنت اموی

عصر خلافت خلیفه اول
عصیان های گسترده و مقاومت و ارتداد در برابر دولت مدینه

انتشار خبر رحلت پیامبر در شبه جزیره، خصوصاً جانشینی ابوبکر و کشاکش‌های درونی مدینه، باعث شد تا ابتدا بادیه نشینان پیرامون مدینه و سپس شهرنشینان و بادیه نشینان شمال و جنوب جزیرة العرب هر کدام، تحت رهبری شیخ و پیشوایی اجتماع کرده و از تسلیم به دولت مدینه سرباز زنند.

نبرد یمامه اگرچه خونین ترین نبرد میان مسلمانان و عاصیان یمامه بود، اما پایان موفقیت آمیز  این جنگ، پایانی بود بر قریب یک سال ناامنی و شورش در غالب مناطق حجاز و سرزمین های مجاور آن. با قتل مسیلمه و فروریختن مقاومت پیروان او، دیگر عصر ثبات و آرامش در دولت مدینه فراهم شد. طوایف و عشیره های کوچکی که جسته و گریخته، همچنان عصیان میورزیدند، با سقوط یمامه، دیگر خطری محسوب نمی‌شدند و به زودی نیز از میان برداشته شدند.

عصر خلافت خلیفه دوم

ابوبکر پس از دو سال و چهار ماه خلافت، در جمادی الاخری سال سیزدهم هجری، چشم از جهان فروبست. نخستین اقدام عمر پس از تصدی منصب خلافت، صدور فرمان آزادی اسیران عرب در جنگ های موسوم به رده بود. از جمله به اتفاقاتی که در زمان خلیفه دوم روی داد موارد ذیل قابل ذکر است:

•استمرار فتوح سوریه و ایران

•سقوط امپراتوری ساسانی

•قواعد نوین در تقسیم ثروت و غنیمت

•تولد شهرهای کوفه و بصره، نخستین گرایش ها به علویان در میان موالی

پس از درگذشت خلیفه دوم، پسرش عبیدالله بن عمر، بی آنکه حجتی در دست داشته باشد، فیروزان سردار ایرانی را که وارد مدینه شده و در شمار مشاوران خلیفه بود، محرک قتل پدرش شمرد و او را به قتل رساند.

خلافت عثمان، شورش ها و مبانی

با استقرار عثمان بن عفان به خلافت، سومین بنیاد عقد خلافت در نظریه متکلمان اهل سنت شکل گرفت. ملاحظه شد که نخستین خلیفه، در روز سقیفه از طریق بیعت سه تن از صحابه پیامبر با او و تسلیم دیگر مسلمانان به آن بیعت اولیه (بیعت اهل حلّ و عقد)، به خلافت رسید. دومین خلیفه نیز از طریق استخلاف یا عهد، بر منصب خلافت تکیه زد. شیوه رسیدن سومین خلیفه به قدرت، هیچ شباهتی به دو روش قبلی نداشت. بر اساس وصیت عمر، شورایی شش نفره، مرکب از علی بن ابیطالب، عبدالرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقاص، عثمان بن عفان، طلحه بن عبدالله و زبیر بن عوام، با اختیارات ویژه و استثنایی عبدالرحمان بن عوف، موظف شده بودند تا جانشین خلیفه دوم را ظرف سه روز تعیین کنند.

خلافت علوی و تلاش برای تجدید عدالت نبوی

علی (ع) که علی رغم تمامی تلاش ها برای ممانعت از قتل عثمان و قرار دادن فرزندانش به عنوان نگهبان جان او، با مقاصدی معلوم، توسط قاتلان عثمان و محرکین قتل او، به قتل خلیفه متهم شده بود، در پاسخ به اتهام، به وضوح از بنیان و شالوده کشته شدن خلیفه سوم سخن گفت و قتل خلیفه سوم را زاییده استبداد رأی وی و اجتناب او از تسلیم به مشاوران خیرخواه شمرد.

با قتل عثمان و خاتمه غوغای کنار خانه او، مردمی که علی را در تمام فراز و نشیب ها تجربه کرده و در تمام دوره حیات رسول خدا و عصر انزوای بعد از رحلت، او را همچنان مشتاق بر استمرار سلوک نبوی یافته بودند، بی درنگ و با شور و شوق تمام، رهسپار خانه وی شدند. با انتشار اخبار بیعت مردم مدینه با علی در دیگر شهرها، ساکنان غالب سرزمینها بر بیعت با امام روی آوردند....

 

 



 قیمت: 55,000 تومان  پرداخت و دانلود

#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.


برچسب ها: پاورپوينت خلاصه تاريخ صدر اسلام فصل
دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رشته معارف اسلامی (آموزش_و_پژوهش)

تعداد مشاهده: 3235 مشاهده

فرمت محصول دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: .ppt

تعداد صفحات: 31

حجم محصول:5,619 کیلوبایت


نماد اعتماد الکترونیکی


با خرید از ما کدتخفیف10درصدی هدیه دریافت کنید!

درباره ما

"فارسفایل"سال1391 به عنوان اولین مرکز ارائه فروش محصولات دیجیتال با هدف کارآفرینی تاسیس گردید. این حوزه با افزایش آنلاین شاپ ها در کسب کارهای اینترنتی بخش بزرگی از تجارت آنلاین جهانی را در این صنعت تشکیل داده است. حال بستری مناسب برای راه اندازی فروشگاه کسب کار شما آماده شده که امکان فروش محتوا و محصولات دیجیتالی شما وجود دارد.

تماس با ما

آدرس: گناباد، بخش مرکزی، شهرک فرهنگیان، بلوار استقلال، بلوار امام سجاد پلاک70 طبقه_همکف کدپستی9691944367
(ساعت پاسخگویی 7صبح الی 24شب)

تلفن تماس051-57261834 ایمیلfarsfile@gmail.com ارسال پیام در تلگـــرام

نشان و آمار سایت

logo-samandehi
275,699 بازدید امروز
476,765 بازدید دیروز
441,104,887 بازدید کل
48,451 فروش موفق
18,462 تعداد فروشگاه
48,102 تعداد فایل
تمام حقوق مادی و معنوی سایت برای فارسفایل محفوظ می باشد.
کدنویسی توسط : فارسفایل