فهرست
مقدمه. 3
چگونگي يادگيري اجتماعي.. 4
پيشينه نظريههاي يادگيري.. 5
بازگشت... 6
چهارچوب ادراكي.. 7
تعامل دوسويه. 7
يادگيري كاروري و جانشيني.. 8
يادگيري و عملكرد. 8
اهميت تقليد در يادگيري.. 9
جنبه غريزي تقليد. 9
جنبه رشدي تقليد. 9
چگونگي يادگيري اجتماعي.. 10
پيشينه نظريههاي يادگيري.. 11
يادگيري كاروري و جانشيني.. 13
يادگيري و عملكرد. 14
اهميت تقليد در يادگيري.. 15
جنبه غريزي تقليد. 15
جنبه رشدي تقليد. 16
شرطي بودن تقليد. 16
رفتار ابزاري بودن تقليد. 17
فرایندهای سرمشق یا الگوسازی.. 36
سیر تحولی و رشد. 39
نظریات رفتاری.. 39
نظریات شناختی.. 39
نقش و تاثیر در زندگی.. 40
ارتباط با سایر مباحث... 40
کاربردها 41
درماندگی آموختهشده 61
شکل دهی.. 64
هال.. 68
گاتری.. 72
مخالفت با اراده گرایی ،ساخت گرایی و رفتارگرایی.. 75
مفاهیم نظری عمده 76
قوانین سازمان دهی ادراک... 76
رفتار یکپارچه. 80
خاموشی نهفته. 81
بندوراتبیین های اولیه از یادگیری مشاهده ای.. 82
مشاهده تجربی.. 84
خود نظم دهی رفتار 85
عملکرد اخلاقی.. 86
منابع.. 87
مقدمه
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصلاش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمیشود
یادگیری در انسان میتواند بخشی از فرایند تحصیل، توسعه فردی، و تمرینات باشد که ممکن است هدفمند یا به وسیله انگیزش انجام شود. مطالعه ی اینکه یادگیری چگونه رخ می دهدد بخشی ازروانشناسی تربیتی، عصب روانشناسی، تئوری آموزش و علوم پرورشی میباشد. یادگیری ممکن است در نتیجه ی خوگیری یا شرطیشدن کلاسیک همانطور که در بسیاری از تیره های جنبندگان دیده شده است) انجام شود یا اینکه میتواند نتیجه ی کارهای پیچیده ای نظیر بازی (که صرفا در جنبندگان هوشمند دیده شده است) باشد. یادگیری ممکن است خودآگاه یاناخودآگاه انجام شود. یادگیری اینکه یک رویداد ناگوار، فرارناپذیر است و نمیشود از آن پیشگیری کرد درماندگی آموختهشده نامیده میشود. شواهدی وجود دارد که در انسان، در هنگام جنینی یادگیری در 32 هفته پس از باروری شروع میشود، که گویای این میتواند باشد که دستگاه عصبی مرکزی به اندازه ی کافی توسعه یافته است و آماده است تا حافظه شروع به کار کند
یادگیری کارکردیست که با آن، دانش، رفتار ها، توانمندی ها یا انتخاب های نو یا موجود به ترتیب درک یا تقویت و اصلاح میشوند، که شاید به یک تغییر بالقوه در ترکیب داده ها، عمق دانش، رویکرد یا رفتار نسبت به نوع و گستره ی تجارب منجر شود. توانایی یادگیری در دسترس انسان ها، جنبندگان و گیاهان و انواعی از ماشین ها قرار دارد. روند یادگیری در طول زمان، منحنی یادگیری را دنبال مینماید. یادگیری به صورت آنی انجام نمیشود، بلکه بر پایه دانسته های گذشته رشد میکند. بر همین پایه، دید ما یادگیری میتواند در راستای یک روند تعریف شود تا مجموعه ای از دانش شیوه ی انجام و گزاره هایی بر مبنای واقعیت باشند. یادگیری در نهایت به تغییراتی می انجامد که معمولا دائمی هستند.
چگونگي يادگيري اجتماعي
در اين مبحث بايد توجه داشت كه مفاهيم يادگيري اجتماعي و نظريه شناخت اجتماعي به يك معنا به كار ميروند. با آنكه در دانش روانشناسي اصطلاح يادگيري اجتماعي براي همگان داراي معناي كاملاً روشني است و هر كس در نظر نخست به مفهوم و كاربرد آن پي ميبرد، اما براي توضيح بيشتر، يادگيري اجتماعي به آن گونه رفتارهايي گفته ميشود كه در ميان افراد جامعه و محيط داراي جنبه تعاملي باشد. بعضي از اين رفتارها ممكن است خوشايند و بعضي ديگر ناخوشايند جلوه كنند. مردم ميكوشند به فرزندانشان رفتارهايي را بياموزند كه مورد تاييد اكثر افراد جامعه باشند.
البته، رفتارهايي كه از لحاظ اجتماعي مورد پذيرش قرار ميگيرند، نه تنها در هر فرهنگي با هم تفاوت دارند،بلكه در هر گروهي در يك فرهنگ معين نيز با هم فرق ميكنند. چنانكه رفتارهاي مرسوم و مورد تاييد در هر شهر و منطقهاي با شهرها و منطقههاي ديگر يكسان نيستند. افزون بر اينها رفتارهاي قابل قبول اجتماعي با سن و جنس افراد نيز وابستهاند. رفتار بزرگسالان با كودكان و جنس مخالف و نيز كودكان با بزرگسالان و همتايان به گونهاي چشمگير با هم اختلاف دارد. به طور كلي بايد آموخت كه با هر جنس و دورههاي سني چه رفتاري شايسته و مورد پسند جامعه است.
نكته اصلي اين است كه يادگيري اجتماعي فقط يك رشته رفتارهاي جامعهپسند را شامل نميشود، بلكه به ما ميآموزد كه چه رفتارهايي در چه شرايطي قابل قبول نيستند. به سخن ديگر، يادگيري اجتماعي موثر با شمار بسياري از تعميمي و تخصيص سر و كار پيدا ميكند.
شايد يكي از مهمترين كارهاي خانه و مدرسه در آغاز سن تحصيلي كودكان و سالهاي بعد از آن توجه به رشد و پرورش كودكان براي همنوايي و سازگاري با چشمداشتهاي اجتماعي باشد. اين فرايندها خواستها و ضابطههاي فرهنگ يك جامعه را متناسب با جنس و سن كودكان همراه با مسئوليتهايشان به آنان منتقل ميسازند.
اساس كار در انتقال آموزشهاي اجتماعي اين است كه كودك چگونه رفتارهاي قابل قبول جامعه را ميتواند بياموزد؟ روانشناسان يادگيري اجتماعي اغلب پاسخ ميدهند كه به وسيله تقليد يا نسخهبرداري از رفتار ديگران ميتوان به چنين مهمي توفيق يافت. گاهي يادگيري از راه تقليد را يادگيري مشاهدهاي نيز ناميدهاند كه كودكان و نوجوانان به اين وسيله پاسخهاي جديدي به دست ميآورند يا آنكه پاسخهاي موجود خود را تغيير ميدهند. در واقع نظريههاي يادگيري اجتماعي پايههاي اين گونه رفتارخها يا تغيير رفتارها را بيان ميكنند.
پيشينه نظريههاي يادگيري
جان دالرد و نيل ميلر دو تن از پژوهشگران روانشناسي در سالهاي 1950 در دانشگاه معروف ييل با همكاري يكديگر ميخواستند ميان روش كار فرويد و رفتارگرايي پيوند و تلفيقي به وجود آورند. براي دستيابي به چنين هدفي نخستن راه اين بود كه روش روانكاوي فرويد را با شيوه يادگيري كلارك هال مبني بر كاهش سايق ارتباط دهند. همانندي اين دو روش در اين است كه نظريه هال يك نظريه كاهش تنش است. هر دو نظريه موجودهاي زنده را افرادي ميشناسدند كه ميكوشند فشارها و ناراحتيهايي را كه بر اثر سايقهاي ارضاء نشده ايجاد گرديدهاند كاهش دهند. دوم آنكه، هر دو نظريه به اهميت يادگيري در آغاز رشد و تاثير آن در دوره پس از آن تاكيد ميورزند. گر چه هر دو نظريه براي توصيف روش كار خود واژههاي متفاوتي به كار ميبرند، اما به نتايج كار يكساني ميرسند، يعني كاستن از فشارهاي رواني.
ميلر (1944) براي پي بردن به بيتصميمي و كشاكشهاي رواني چهار اصل را به قرار زير تعيين كرده است:
- هر چه به يك هدف مطلوب نزديكتر شويم گرايش براي دستيابي به آن بيشتر ميشود (شيب نزديكي)
- گرايش به دور شدن از يك محل يا يك شيء كه از آن ميترسند چون هر چه به آن نزديكتر شويم اين ترس شديدتر ميشود (شيب دوري).
- قدرت گرايش دوم (دوري) از گرايش نخست با سرعت بيشتري افزايش مييابد. به سخن ديگر، شيب دوري جويي از شيب نزديكي ممكن است تندتر باشد.
- قدرت هر دو گرايش با قدرت سايقي كه گرايشها بر آنها مبتني هستند تفاوت دارد. سطح بالاي سايق ممكن است به حد ارتفاع شيب كامل برسد.
دالرد و ميلر در سال 1950 درباره بنيادهاي يادگيري به اختصار اين گونه اظهار نظر ميكنند:
- بايد سايق يا نيازي وجود داشته تا موجب تسريع عمل گردد.
- وجود نشانههايي كه اطلاعات لازم را براي پاسخ موجود زنده فراهم ميآورند.
- وجود خود پاسخ است كه در شرطي شدن عامل پيش از دريافت پاداش پديد ميآيد.
- تاثير پاداش يا تقويت يك رفتار معين.
به طور كلي نظريه يادگيري اجتماعي بندورا و والترز ميكوشد كه ميان كاهش سايق كلاك هال كه به چگونگي و توصيف رويدادهاي بروني ميپردازد با روانكاوي فرويد كه براي درك رفتار آدمي به رويدادهاي دروني يا وجدان ناآگاه، توجه دارد ارتباطي برقرار سازد.
با توجه به زمينه و پيشينه ساخت اجتماعي، آنگونه كه بيان شد، يادگيري در اين دسته از نظريهها براساس ارتباط فرد با ضابطهها و آداب و رسوم اجتماعي صورت ميپذيرد. با مشاهده افراد آدمي در محيط اجتماعي و تقليد از آنهاست كه انسان ميآموزد مردم چگونه رفتار ميكنند و كارها و مهارتها و به طور كلي بيشتر امور زندگي چگونه انجام ميشوند.
بايد توجه داشت كه نظريه يادگيري اجتماعي عوامل تقويتي را در تثبيت يادگيري مهم ميشمارد، اما آنها را شرط لازم براي يادگيري نميشناسد. چنانكه كودكان از راه مشاهده ميتوانند رفتارهاي پرخاشگرانه را بدون تمرين يا دريافت پاداش بياموزند. گرچه يادگيري بدون پاسخ آشكار انجام ميشود؛ اما نظريهپردازان يادگيري اجتماعي ادعا نميكنند كه ياديگري بدون پاسخ آشكار مهم