تايپ چيست و كجا پيدا شد؟
براي ايجاد طراحي اثرگذار: تايپ بايد بخشي جدايي ناپذير از تركيببندي در نظر گرفته شود. اگر در تايپ خللي وارد شود شيرازه اثر نيز بر هم خواهد خورد. فرقي نميكند كار بر روي پوستر اعمال ميشود يا روي يك جلد يا يك بروشور تبليغاتي و يا هويت سازماني. راهكار تايپوگرافي شامل تعيين اندازه و ضخامت سر تيترها، عناوين فرعي، شرحهاي زير تصاوير و خود متن است به شكلي كه كاملاً از هم متمايز شده و در عين حال اسنجام كل اثر حفظ شود و طرحي منحصر به فرد و جذاب ارائه شود.
طراحان حروف از مؤلفهها و سنتهايي بهره ميگيرند كه در طي ساليان دراز تلاش نگارش، چاپ و خواندن به دست آمده است. تعداد زيادي از قوانين تايپوگرافي از دستنوشتهها نشأت گرفته است، همانطور كه حروف چاپي نيز در سالهاي 1500 و 1400 شكل گرفتند. به لحاظ تاريخي تايپوگرافي محصول كار چاپچيهايي است كه خود طرح حروف را ميساختند. صفحهآرايي ميكردند و طرح نهايي را روي كاغذ ثبت ميكردند. سده بيستم بود كه دو مقوله تايپوگرافي و چاپ از هم جدا شدند. حدود سال 1950، طراحان حروف و حروفچينها ارائهدهنده نيازهاي طراحان و يا مديران هنري شدند كه اين خود، يك مسئوليت جديد محسوب ميشد. با ورود كامپيوتر، روش كار اساساً تغيير كرد كه اين باعث محو شدن متخصصان چاپگر از اين عرصه شد، چرا كه طرحهاي چاپي به صورت برنامههايي در يك صفحه كامپيوتري قرار گرفت. طراحان بايد به صورت گسترده به فراگيري اين دورههاي هنري بپردازند كه خود مستلزم سالها يادگيري است.
امروزه دو سبك تايپ وجود دارد كه با دستنوشته برابري ميكنند. حروف ايتاليك (كايل) و حروف شبيه به دستنويس، حروف ايتاليك در سال 1500 ميلادي تحتتأثير دستنوشتههاي زاويهدار، در ونيز شكل گرفت و حروف شبيه دستنويس پس از آن، ظرف مدت كوتاهي ابداع شد اما، در سال 1557 با ورود قلم سيويليت؛ روبرت گرانژون، از رده خارج شد. اولين حروف شبيه به دستنويس در انگلستان به سال 1627 بر ميگردد. حروف شبيه به دستنويس هميشه از لحاظ ريشههاي زباني، شكل درست تايپ محسوب ميشده است. تايپ ايتاليك از تايپ دستنويس از اين لحاظ متمايز است كه برخي از تايپهاي ايتاليك مجموعهاي از حروف جايگزين به همراه دارند كه به طور كلي در بخش مجموعه حرفهاي گردآوري شدهاند و باعث ميشوند كه بيشتر شبيه تايپ باشد تا دستنوشته.
زبان تايپ
تعيين درستي شكل تايپ، با نوع استفادة آن سنجيده ميشود. تبليغات ميبايست از لحاظ بصري، تحريكانگيز باشد، بنابراين، به ظاهري كاملاً متفاوت احتياج دارد. متن نيز،؛ به عنوان عملي ترغيبگر در تايپ نمايشي، خوانندگان را جذب ميكند ولي بهره جستن از نوعي متفاوت از تايپ، توجه را تنها به شكل ظطاهر حروف منعطف ميگرداند. وضوح كم، مثلاً نمايش روي پرده، استفاده از ويژگيهاي مشخص را ميطلبد؛ وزن نسبتاض متحدالشكل، فواصل باز بين حروف، و زوائد كوتاه و كلفت، در صورت استفاده از حروف زائدهدار. برخي اشكال تايپ به اين منظور طراحي شدهاند.
طراحي را ميتوان به دو طبقة گسترده تقسيم كرد: نوشتاري و تبليغاتي (تصوير مقابل). ده كاربرد براي نوع نوشتاري وجود دارد كه هشت نوع آن در نمونهها نشان داده شده است؛
- عنوان
- عنوان فرعي/تيترها
- زيرنويس تصاوير
- توضيحات اضافه
- متن اصلي
- عناوين آموزشي
- سطر نام نويسنده و منابع
- شماره صفحه و پاورقي.
دو كاربرد باقي مانده، روي جلد و فهرست مطالب هستند كه جزو موارد داخلي صفحات محسوب نميشوند، در نتيجه، اين توضيحات شامل آنها نميشود. از آنجاييكه تبليغ و آگهي در عرضه و بيان پيام سادهتر عمل ميكند، كاربردهاي كمتري براي آن وجود دارد 1- عنوان 2- عناوين فرعي 3- زيرنويس تصاوير 4- آرمها و ضمايم و 5- متن.
ارتباط دادن تايپ و تصوير
اولين قدم براي توسعة ارتباط تايپ و تصوير، تشخيص تفاوتهاي تايپ با تصوير است و اينكه درك كنيم وظيفة ما توسعة تشابهات اين دو در دستيابي به وحدت است.
قدم دوم، گرفتن اين تصميم است كه كدام يك از تايپ و تصوير، تسلط بيشتري داشته باشد. تصوير، طبق تنظيمات پيش فرض و بودن نياز به تصميم، غالب است. تسلط، معمولاً به كميت بر ميگردد.