تولد و دوران جواني
رودكي- پدر شعر فارسي- يكي از بزرگترين و مشهورترين شاعران ايران است كه در ميان شاعران سخنوران، به استادِ شاعران و سلطان شاعران معروف شده است.
نام او ابوعبدالله جعفربن محمد رودكي است كه در روستاي بَنُج، يكي از روستاهاي رودكِ سمرقند، به دنيا آمد. در مورد علت نام رودكي نظرههاي گوناگوني ارايه شده است. عدهاي ميگويند چون رودكي «رود» مينواخت به او رودكي گفتهاند. اما برخي ديگر اين نظر را نپذيرفته و براين عقيدهاند كه او چون در روستاي «رودك» به دنيا آمد، نام رودكي را بر او گذاشتند. البته عقيدهي دوم درستتر به نظر ميرسد ؛ زيرا اگر رودكي رودنواز بود، ميبايست او را «رودي» ميگفتند.
بينايي يا نابينايي
بسياري از تذكرهنويسان بر اين باورند كه رودكي نابيناي مادرزاد بود و از همان آغاز تولد، قادر به ديدن محيط اطرافش نبود. اما عدهاي ديگر از تذكرهنويسان به نابينا بودن رودكي اشاره نكردهاند و گمان ميرود كه رودكي نابيناي مادرزاد نبوده، بلكه در پايان عمرش نابينا شده است و چشمانش را ميل كشيدهاند.
شاعر لحظههاي آشكار و ناپديد شدن خورشيد در آسمان بهاري را به مردي زنداني تشبيه كرده كه با ترس از مقابل نگهبان زندان فرار ميكند كه بيشك براي بيان چنين تصويري در شعر، حتماً بايد بينا بود و اين تصوير را در طبيعت با چشم مشاهده كرد.
در شعر بعدي كه براي نمونه ذكر ميشود، رودكي درخشش برق در آسمان را به شمشير (قضيب) تشبيه ميكند كه بايد شاعر براي بيان چنين مطلبي، تصويري از آن در محيط اطرافش ديده باشد :
تُندَر ميان دشت همي باد بر دَمَد برق از ميان ابر، همي بركشد قَضيب
دوران پيري
در سالهاي آخر عمر رودكي، امير نصر بن احمد از حكومت بركنار شد و اين مسأله به ضرر رودكي تمام شد؛ زيرا او ديگر نميتوانست در دربار بماند، بنابراين به ناچار بخارا را ترك كرد و به زادگاه اصلي خود برگشت. با توجه به اشعاري كه از او به جا مانده، متوجه ميشويمكه رودكي سالهاي آخر زندگي خود را در رنج و سختي به سر بُرد و مورد بيمهري قرار گرفت. اشعار زير تأييدكنندهي اين مطلب است :
همي چه دانياي ماهروي مشكين موي كه حال بنده ازين پيش برچه سامان بود
به زلف چوگان نازش همي كني تو بدو نديدي آن گَه او را كه زلف چوگان بود
شد آن زمانه كه رويش به سان ديبا بود شد آن زمانه كه مويش به سان قطران بود
شد آن زمانه او شاد بود و خرم بود نشاط او به فزون بود و بيم نقصان بود
دلم خزانهي پرگنج بود و گنج سخن نشان نامهي ما مهر و شعر عنوان بود
تو رودكي را اي ماهرو كنون بيني بدان زمانه نديدي كه اين چنينان بود
بوي جوي موليان
همان گونه كه قبلاً گفته شد بخارا پايتخت حكومت سامانيان بود. نصربن احمد بن اسماعيل عادت داشت كه زمستان را در بخارا بگذارند و در بهار و تابستان به سرزمينهاي خوش آب و هوا مسافرت كند. رودكي نيز در اكثر اين مسافرتها با اميرنصربن احمد همراه بود.
در يكي از همين سالها اميرنصربن احمد تصميم ميگيرد كه براي گذراندن بهار و تابستان به شهر هرات مسافرت كند.
آثار رودكي
رودكي، شاعري است كه تمام عمر خود را به سرودن اشعار زيبا و روحانگيز گذراند و در اكثر قالب هاي رايج در ادب فارسي شعر سرود. براي همين پژوهشگران بر اين باورند كه تعداد اشعار رودكي به يك ميليون و سيصد هزار (000/300/1) بيت ميرسد كه اگر اين گونه باشد، رودكي در ميان شاعران ادب فارسي از لحاظ تعداد ابيات مقام اول را داراست.
عدهاي نيزميگويند كهتعداد اشعاررودكيبه صدهزار بيت ميرسد. با اين وجود از سرودههاي رودكي جز چند قطعه، غزل؛ قصيده و رباعي كه در كتابهاي معتبر قديمي در تذكرهها يافت شده، چيزي به جا نمانده است. تعدادي از اشعار رودكي در ديوان قطران تبريزي، يكي از شاعران قرن پنجم، راه يافته است. اما اكثر اشعار رودكي در حملههاي ويرانگر قوم مغول نابود شده است. يكي ديگر از مهمترين آثار رودكي، نظم كتاب «كليله و دمنه» است.
آخرين قالبي كه رودكي به آن توجه داشته و شعرهاي زيبايي را در اين قالب سروده است، قالب رباعي است. حتي عدهاي بر اين باورند كه رودكي مخترع وزن و قالب رباعي است. هر چند كه اين قالب در شعر شاعران ديگر همانند عنصري يافت ميشود؛ اما قطعاً رودكي با وستعت بخشيدن مضامين در اين قالب و جاي دادن موضوعاتي چون مدح، پند، اندرز و مضامين عاشقانه، توانسته روش تازهاي را در اين قالب به وجود آورد.
مضامين اشعار رودكي
با مطالعهي اشعار به جا مانده از رودكي، ميتوان فهميد كه او از علوم زمان خود آگاهي و اطلاع كافي داشت. حتي عدهاي از تذكره نويسان نام «حكيم » را بر رودكي نهادهاند. ذكر نام هاي رستم، خسروپرويز، اسفنديار، سقراط،افلاطون، يعقوب (ع)، يوسف(ع)، نوح (ع)، عيسي (ع)، لقمان، و... در اشعار اين شاعر بلند مرتبه، نشان دهندهي مطالعهي دقيق او در متون اسلامي، ايراني و داستانهاي گذشته است.
براي نمونه در بيت زير، رودكي به داستان زندگي حضرت يوسف (ع) اينگونه اشاره كرد:
نگارينا شنيدستم كه گاه محنت و راحت سه پيراهن سلب بودست يوسف را به عمراند
يكيازكيدشدپرخوندومشدچاكازتهمت سوم يعقوب را از بوش روشن گشت چشمتر
تأثير شاعران از رودكي
رودكي در اكثر قالبهاي رايج در ادب فارسي، شعر سروده و اشعار زيبايي از او به يادگار مانده است. براي همين شاعران زيادي چه در زمان زندگي او و چه در دورههاي بعد از شيوهي شاعري او پيروي كردهاند. تقليد شاعران از رودكي گاهي در قالب است و گاهي در محتوا و درون مايه و گاهي يك مصرع يا يك بيت و يا حتي چند بيت از شعر رودكي را تضمين كردهاند. كسايي مَرْوَزي كه يكي از شاعران شيعه مذهب و معاصر رودكي است در يكي از سرودههايش اينگونه ميسرايد :
به عهد دولت سامانيان و بلعميان جهان نبود چنين، با نهاد و سامان بود
شيخ بزرگ- سعدي شيرازي- در گلستان نيز به چنين مضموني اشاره دارد : «عاقلي را پرسيدند : نيك بخت كيست و بدبختي چيست ؟ گفت نيكبخت آن خورد و كِشت و بدبخت آن كه مرُرد و هِشت.»
رودكي در جايي ديگر گفته است :
هر كه نامخت از گذشت روزگار نيز ناموزد زهيچ آموزگار
البته شاعراني كه اشعار رودكي را به صورت تضمين در سرودههاي خود به كار برده و يا از درون مايه و مضامين شعري اين استاد بزرگ پيروي كردهاند، بسپارند و اين نشاندهندهي جايگاه بلند رودكي در ميان شاعران ادب فارسي است و بيمناسبت نيست كه رودكي را پدر شعر فارسي دانستهاند.