این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
مقدمه
با توجه به برخورد جوامع بشري با مسائل ناهمگون بي شمار فزاينده وابستگي متقابل بين كشورها، تحليل رفتن منابع طبيعي، سرعت فزاينده تغييرات و مسائل عديدهاي از اين قبيل نياز به يافتن تصويري هر چه جامعتر و دقيقتر از آينده براي هر جامعه از ضروريات است. (كفايت، 1372).
تورنس (1959) استدلال ميكند كه تصاوير آگاه و ناخودآگاه از آينده، نيروي محرك مهمي در پس دستاوردهاي آيندهاند. تصاوير مثبت آينده، نيروي پر توان مغناطيسي هستند كه ما را به تحرك واداشتهاند و به ما انرژي لازم را براي حركت به پيش به سوي امكانات، راهحلها و دستاوردهاي خلاقي و جديدي ميدهند از طرفي براي آنكه بتوانيم قدرت تصور خود را افزايش دهيم و تصاوير مثبتي از آينده خلق كنيم بايد خلاقيت خود را پرورش دهيم. چه نياز به به خلاقيت اجتناب ناپذير است، بنابراين در اين دنياي پيچيده كنوني كه در هر رقابتهاي بسيار فشرده جوامع مبتكر و مختلف براي دستيابي به جديدترين تكنولوژي و منابع قدرت هستيم. افراد تيز هوش خلاق و صاحبان انديشههاي نو و جديد همانند گرانبهاترين سرمايهها از جايگاه بسيار بالا و ارزشمندي برخوردار هستند.
هر چه قدر جهاني كه در آن زندگي ميكنيم پيچيدهتر ميشود نياز به شناسايي و پرورش ذهنهاي خلاق و آفريننده محسوس و روشنتر ميگردد. در همين رابطه نونيامي معتقد است:
«شانسي براي بدست آوردن خلاقيت بالقوه ميتواند موضوع مرگ و زندگي هر جامعهاي باشد» (گاستون، 1985).
به همين دليل امروزه جامعه، بيش از هر زمان ديگر به افراد خلاق و هوشمند نياز دارد در شرايط كنوني، مسائل خلاقيت از تمرين مسائل در قلمرو روانشناسي آموزشگاهي است.
در مورد خلاقيت و شناخت كودكان خلاق بايد خاطر نشان سازيم قبل از اينكه كه آتي بتواند خلاق شود بايد شرايط يا محيط مناسب فراهم شود. خصوصيات افراد خلاق و غير خلاق مباحثي چند را در رابطه با محيط خانوادگي با خلاقيت را به بار آورده به طوري كه هم اكنون عقيده بر اين است كه محيط خانوادگي انسان خلاق چيزي سوال محيط خانوادگي آدم غير خلاق ميباشد. اين تفاوت مخصوصا در آنچه كه مربوط به روابط والدين و فرزندان ميباشد جنبه مشخصتري دارد. براي اين مثال نمونهاي را كه توسط شينر (1970) در اين رابطه انجام گرفته است را ميآوريم، وي درباره ده دختر تيزهوش و خلاق مطالعه نموده است و به اين نتيجه رسيده است كه خانوادههايشان در حدود آنها كنند سختگيري ميكنند. اين دختران خواندن را زود آموخته بودند و سرگرميهاي بسيار خلاقانهاي داشتند (شعر و نقاشي) و خود را داراي قدرت تخيل بسياري ميدانستند.
بين كشورها و گروههاي اجتماعي مختلف، به تفاوتهاي چشمگيري در زمينه روابط والدين و فرزندان يا به عبارت ديگر شيوههاي فرزند پروري برخورديم كه در دهههاي نخست ميلادي (سه دهه نخست) حاضر، روشهاي فرزند پروري تا حدود زيادي زير نفوذ مكتب رفتارگرايي بود. جاي ترديد است كه پدران و مادران زيادي اين شيوه خشك را به كار بسته باشند. اما به هر حال ديدگاه متخصصان آن زمان چنين وده است. (اتكنيسون، 1983).
به نظر ميرسد در حال حاضر شاهدند در جهت عكس هستيم و چنين مينمايد كه امروز، والدين احساس ميكنند كه ساده گيري پاسخگويي مشكل آنها نيست. به هر حال روابط والدين و كودك يكي از بحثهاي مهم روانشناسي است. البته بايد توجه داشت كه رفتار والدين ابعاد مختلف دارد و فقط شامل تغييرات يكنواخت نميشود.
به طوري كه ممكن است والدين هم فرزند خودشان را دوست بدارند و هم اينكه آنها را طرد نمايند، يا اينكه در حين درست داشتن آنها در انضباط نيز سخت گيري كنند، پاسخ طفل نيز صرفاً به يك جنبه از رفتار والدين با شخصيت آنها ارتباط پيدا نميكند. بلكه ما حصل تركيب عوامل مختلف ميباشد. هر چند پيش بيني ويژگيهاي شخصيتي بعدي بر مبنايي روشهاي خاص فرزند پروري بسيار دشوار است اما شواهدي در دست است كه بر اساس آن ميتوان گفت بدون شك خانواده مهمترين نقش را در كنترل و هدايت تخيل و ظهور خلاقيتها ايفا ميكند، با اينكه عوامل ژني، پيدايش استعداد خلاقيت را هر افراد ممكن ميسازد معذلك بروز و رشد اين استعدادها تحت تأثير عوامل محيطي قرار دارد. به طوري كه ميتوان گفت: خلاقيت به عنوان يك استعداد حاصل تعامل پيچيده وراثت و محيط است. (افروز، 1371)
در اين پژوهش برآنيم تا مشخص كنيم كه آيا شيوههاي فرزند پروري با روشهاي كه والدين در تربيت فرزندانشان به كار ميبرند چه تأثيري بر خلاقيت آنان دارد؟
بيان مسئله :
نقش الگوهاي فرزندپروري و تأثيرات آنان به ميزان خلاقيت كودكان، چه در روند تكاملي انسان و چه در توسعه ترقيات آينده جهان، امري شايسته التفات بوده و در هر عصري كه اين نقش در غبار كم اتفاقي مسئولان رنگ باخته و يا به بوته فراموشي سپرده شده است، جهان به گرفتار آمده است، و اهميت آن است كه الگوهاي فرزند پروري و خلاقيت يكي از مشكلات و گرفتاريهاي جوامع بشري ميباشد چرا كه اين امر با سياست اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پيوندهاي ناگسسته وارد كه با تاسف در خانواده و آموزش و پرورش امروز ما نيز سرچشمه بسيار نارساييها به شمار ميرود.
از طرفي مسئله خلاقيت مسئلهاي است كه در همه كشورها اعم از پيشرفته صنعتي و يا در حال رشد مطرح و در همه زمانها به نحو خاص خود بروز كرده است، لذا تحقيق درباره عوامل و راههاي شكوفايي آن همواره مورد نياز جوامع بوده است. از طرفي تنوع ضرر و زيانهايي كه از اين راه يعني ناديده گرفتن افراد خلاق جامع به عمر انسانها و يا به منابع مادي آنان ميرسد آنچنان رقم شايان توجهي را در برميگيرد.
بايد تكاملهاي آموزشي كارايي خود را بيشتر در راه افزايش استعدادها و تواناييهاي كودكان به كار برند. شناخت و آگاهي نسبت به الگوهاي فرزند پروري و ميزان خلاقيت ميتواند و به والدين و كودكان و همچنين مسئولان آموزش و پرورش و محققان و نظريه پردازان اجتماعي و فرهنگي كمك كند تا در برخورد با كودكان آگاهانه عمل كنند و مسائل و مشكلات آنها را در نظر داشته باشند.
در اين راستا، برآنيم تا علل متفاوت شكوفايي خلاقيت و همچنين عللي كه مانع از رشد خلاقيت كودكان ميشود را بررسي كرده و به اثبات برسانيم و با روشهاي متفاوت والدين، سلطة گري، آسان گيري و وابستگي شديد، مورد مقايسه و ارزيابي قرار دهيم. تا كار كرد هر يك از روشهاي مورد نظر به ميزان خلاقيت كودكان نشان داده و مناسب بودن و مزايا و معايب هر كدام از آنها را با روشي علمي به اثبات برسانيم.
ضرورت و اهميت تحقيق :
بدون شك اهميت و نقش نهاد خانواده به عنوان اولين جايگاه اجتماعي و مهمترين عامل تعيين كننده رفتار كودكي بر كسي پوشيده نيست. لذا لازم است والدين به عنوان مهمترين اعضاي اين نهاد كه در تماس دائم با هستند و ديناي او را ميسازند. از روشهاي تربيتي كودك اطلاع كافي داشته باشند، يكي از مشكلات عمده كه معمولا والدين با آن روبرو هستند، عدم اطلاع كافي از چگونگي كاربرد شيوههاي تربيتي مناسب در مورد فرزندانشان است، والدين معمولاً از نتايج برخوردهاي خود با كودكان بازخوردي دريافت نميكنند، پدر و مادر نميداند در هر سني از فرزندانشان چه انتظاراتي بايد داشته باشند، معمولاً والدين از روشهاي به ارث رسيده از نياكان خود براي تربيت فرزندان استفاده ميكنند و كمتر به فكر اصلاح آن روشها هستند. لذا اگر والدين بدانند كه روشهايي كه آنها براي تربيت فرزند خود به كار برند چه اثرات منفي ميتواند داشته باشند. در به كارگيري آن روشها دقت كافي منظور خواهد داشت، از طرف ديگر همانطور كه بارها گفته شده است اهميت نياز به ذهنهاي خلاق و آفريننده در جامعه كنوني، پرورش كودكان خلاق به عنوان منابع انساني فردا بر هيچ كس پوشيده نيست تورنس (1979)
با گفته خود مبني بر اينكه هيچ يك از ما دقيقا نميدانيم در آينده چه چيزي در انتظار ماست» با وضعيت مبهمي به آينده اشاره ميكند اما (1990) در كتاب خود تحت عنوان جابهجايي در قدرت آيندهاي روشن براي ملتها پيش بيني ميكند (خوارزمي، 1372) و همچنين يكي از معضلات كل جامعهاي كه در جهان سوم زندگي ميكند. پديده استعماري فرار مترها ميباشد كه تاريخ شواهد بسياري از آن به ياد دارد. افرادي مبتكر و خلاق كه به خاطر بضاعت مالي و كسب موفقيتهاي بهتري براي زندگي از كشورها بايد خود مهاجرت كنند و در كشورهايي كه منتظر فرصتهايي براي در اختيار گرفتن اين نابغههاي مبتكر و سازنده هستند ساكن ميشوند و متأسفانه جامعه علمي از وجود آنان بي بهره مانند. يكي ديگر از اهداف اين تحقيق نشان دادن تأثيرات منفي برخوردهاي ناآگاهانه والدين و بر بيان در اخر تربيت و پرورش فرزندان و دانش آموزان و خصوصا كودكان نوجوانان سرآمد است. نتايج و بررسيهايي كه در اين زمينه به عمل آمده است نشان دهنده اوضاع بسيارو رقمت بار اين كودكان است كه گرفتاري بهري اطرافيان خود هستند.
اهداف تحقيق عبارتند از :
- بررسي سبكهاي فرزند پروري والدين
- بررسي سبكهاي خلاقيت
- بررسي تأثير سبكهاي فرزند پروري بر ميزان خلاقيت كودكان