مقدمه
انسان از قديم الايام از يك تعادل طبيعي اكوسيستم برخوردار بوده است ولي با افزايش جمعيت و تلاش انسانها براي تأمين غذا، تعادل طبيعي اكوسيستم ها برهم خورده و آفات ، بيماريها و علفهاي هرزي ايجاد شده ، بطوريكه عليرغم تلاش انسانها براي حفظ محصولات، %30 توليدات كشاورزي از بين مي رود. البته در كشورهاي در حال توسعه اين رقم بالاتر است مثلا در آمريكاي لاتين %40 محصولات دچار خسارت ميشوند.
در قديم روشهاي سنتي فراواني براي مبارزه با آفات وجود داشت از جمله روش مبارزه بيولوژيك (استفاده از اردك مرغابي و پرندگان در مزرعه براي خوردن آفات) استفاده از عصاره بعضي گياهان به صورت محلول پاشي، استفاده از مترسك بوده است ولي با پيدايش سم تحولي در كنترل خسارت آفات و بيماريها ايجاد گرديد به طوريكه حتي به اثرات سوء جانبي آنها نيز توجهي نشد. ولي به تدريج به اثرات جانبي (side effects) نيز در كشت و استفاده سموم آغاز شد به طوريكه از روشهاي تلفيقي و مديريت صحيح افات استفاده مي كردند. ولي به تدريج حركت جهاني به طرف كاهش مصرف سموم در امر مبارزه با آفات و بيماريها رفت به طوريكه در كنفرانس جهاني ريودژانيرو در سال 1992 كه از كشور ايران نيز شركت داشتند، در اغلب كشورها با برنامه ريزيهاي مخصوص در جهت كاهش مصرف سموم تلاش فراوان به عمل آمد. در برخي كشورها بين 50 تا 70 درصد مصرف سموم كاهش پيدا نمود.
در ايران نيز از سال 1373 پروژه جديدي به نام پروژه كاهش مصرف سموم و استفاده بهينه از كود با تلاش وزيركشاورزي وقت در هيئت دولت به تصويب رسيد و از سال 1374 اجراي اين پروژه زير نظر 3 كميته تحقيقات ، اجرا و ترويج و هماهنگي شروع و هماهنگي شروع و همچنان با جديت ادامه دارد.
در اثر اجراي كامل اين پروژه و ساير مواد در طول 10 سال اخير مصرف سموم %40- 50% در كشور كاهش يافته است. اينك اجراي اين پروژه با عنوان جديد توسعه كاربرد مواد بيولوژيك و استفاده بهينه از كود و سم در كشاورزي از اهم برنامه هاي وزارت جهاد كشاورزي محسوب ميشود.
لذا توصيه بر اين است كه به هنگام مواجه به افزايش جمعيت آفات در مرحله نخست از روشهاي مبارزه زراعي، مبارزه بيولوژيكي و مبارزه تلفيقي براي جلوگيري از آفات استفاده شده، در صورت طغيان آفات و بيماريها استفاده از سموم آن هم در قالب يك روش مديريتي تلفيقي (IPM) قابل توصيه ميباشد.
پيدايش سموم به بيش از هزار سال قبل از ميلاد مسيح برمي گردد. هومر (Homer) شاعر و مورخ معروف يوناني در حدود هزار سال قبل از ميلاد مسيح اشاره به كندكش هاي گوگرد و خاصيت تدخيني آنها ميكند. چيني ها در قرن شانزدهم ميلادي از تركيبات ارسنيكي، به عنوان يك ماده معدني براي مبارزه با آفات نام مي برند و كاربرد سموم ارسينكي در غرب به قرن هفدهم بر مي گردد كه به همراه مواد قندي براي مبارزه با مورچه استفاده مي شد. نيكوتين اولين حشره كش طبيعي بود كه در قرن 17 از برگهاي تنباكو استخراج و براي مبارزه با سرخرطومي گيلاس به كار مي رفت. پس از آن به ترتيب گرده گل داوودي در قرن 18، ماده پيرترين (كه امروزه نيز از حشره كش هاي مهم ميباشد) در سال 1850 موجود در شهد گلها، روتون موجود در ريشه گياه، دريس، HCN در 1886 در كاليفرنيا عليه آفات مركبات، ارسنيت مس در 1867 عليه سوسك برگخوار سيب زميني، ارسنات سرب در 1892 عليه ابريشم باف ناجور (Lymantria dispar) ارسنات كلسيم در 1912 عليه آفات متعدد، روغن هاي نفتي و دي نيترو ارتوكرزول (DNOC) به عنوان يك سم كم دوام و كم خطر، تيوسياناتها در 1930، مهمترين سموم مصرفي در جهان محسوب ميشوند كه همگي تركيبات معدني بودند در سال 1939 دانشمندي سوئدي به نام پل مولر به خاصيت DDT پي برد و جازه نوبل را برد.
البته DDT در سال 1978 توسط يك دانشمند آلماني منتشر شده بود ولي وي از خواص حشره كشي آن بي خبر بود. اين تركيب، نخستين آفت كش با ساختار كربني يا آلي بود.
اين تركيب در زمان جنگ جهاني دوم براي از بين بردن حشرات ناقل استفاده ميشود و از سال 1943 در سطحي خيلي وسيع مصرف مي شد.
تركيبات كلره نظير كامگسان، كلردان، آلدرين نيز سپس مصرف شدند كه در ايران نيز مورد استعمال بودند ولي به علت دوام طولاني و مسموميت هاي حاد و مزمن تركيبات فسفره جايگزين آنها شدند كه اولين گام در راه ساخت اين تركيبات را يك دانشمندان آلماني به نام Gerh shrader برداشته بود ولي چندان كاربردي نداشت ولي به تدريج كاربرد آنها افزايش يافت به طوريكه امروزه مهمترين و پر كاربردترين سموم جهان خصوصا حشره كش ها را شامل ميشوند. پاراتيون و مالاتيون در سالهاي 1950 و 1951 مهمترين اين تركيبات بودند كه در ايران نيز كاربرد وسيع داشتند.