این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
رابطه سياست و ادبيات
اشاره :
1 -بحث رابطه سياست و ادبيات، بحث جديدي نيست، بلكه سابقه آن به دوران يونان باستان، مخصوصاً آثار افلاطون، باز ميگردد. در دورههاي بعد نيز، افرادي همانند ژان ژاك روسو به هر دو عرصه توجه داشتند. روسو در كنار نظرات سياسي و اجتماعي خود به نگارش رمان نيز اقدام كرد. برتراند راسل و ژانپل سارتر، به عنوان متفكران دورهِ متأخر، در عين ارائه عقايد فلسفي و سياسي - اجتماعي خود، رمانهاي جدي نگاشته و حتي فعالان سياسي و اجتماعي نيز بودند و جايزه نوبل هم دريافت كردند. و باز جديدتر افرادي، مانند ادوارد سعيد، بر نقش روشنفكران در پيوند اين دو رشته تأكيد داشتهاند. در كنار اين افراد، انديشمندان ديگري را نيز ميبينيم كه هنر و ادبيات را مركز ثقل انديشههاي فلسفي و اجتماعي خود قرار داده و حتي نوع نگارش و نثر آنها بسيار اديبانه و شاعرانه است؛ به طوري كه محتوا(Content) و صورت(Form) را تا حدود زيادي به هم نزديك نمودهاند. آثار شوپنهاور و نيچه اوج اين نزديكي است به طوري كه برخي نيچه را بيشتر يك اديب ميشناسند تا يك فيلسوف.