این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
مقـدمه
ادبيّات در هر شكل و قالبي كه باشد ، نمايشگر زندگي و بيان كننده ارزش ها و معيارها و ويژگي هايي است كه زندگي فردي و جمعي بر محور آن ها مي چرخد ، نقد و بررسي و ارزيابي آثار ادبي نيز چنين است و نمي تواند به دور از آن ارزش ها و معيارها باشد .
ادبيات از دو ديدگاه ما را با زندگي پيوند مي دهد : 1- از ديدگاه عاطفي و عرفاني 2- از ديدگاه خردورزي ، وقتي كه اثري را بررسي مي كنيم يا قطعه شعري مي خوانيم ، عواطف و احساسات ما با عواطف و احساسات شاعر جنبه هاي مشترك پيدا مي كند و با او هم سويي رواني پيدا مي كنيم ، و يا وقتي سرگذشتي را مطالعه مي كنيم در كشاكش حادثه بزرگي قرار مي گيريم و لحظات زندگيمان با آن حادثه آميختگي پيدا مي كند ، در اين موارد نفس و جان نمي تواند از اثرپذيري بركنار مانَد. اگر از جهت خردورزي جنبه هاي مثبت و منفي آن را دريابيم زندگي را مطرح ساخته ايم . هدف غايي ادبيات تعالي انسان و وصول به ادب نَفْس است . آثاري كه پيامش در جهت پروردن انسان متعالي خواهنده « حقّ » و جوينده
« حقيقت » نباشد صفت والا و پرارج نمي تواند به خود گيرد .