این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
مقدمه
كاملا عاديست كه كودكان جنب وجوش داشته باشند و از بازي كردن لذت مي برند . گاهي مادران به درمانگاه يا روان شناس مراجعه كرده و اظهار مي كنند كه فرزندشان بخصوص پسرشان بسيار
بي قرار ، زياد فعال ، حواس پرت ، بي ثبات و تكانشي است . معلمان معمولا چنين دانش آموزاني را خوب مي شناسند .
افرادي كه به نحوي با بيماران رواني ، عقب ماندگان ذهني ، معتادين به مواد مخدر ، الكل سروكار دارند به اين امر اعتقاد دارند . مشكلات رواني مختص به يك قشر ياگروه خاصي نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل مي شود . كارگر ، كارمند ، معلم ، دانشجو ، دانش آموز و غيره . . . . . را
نمي شناسد و به عبارت ديگر امكان ابتلا به ناراحتي هاي رواني براي همه افراد وجود دارد و در اين ميان دانش آموزان از ارزش بالاتري برخوردار مي باشند زيراكه اميدهاي آينده اين جامعه مي باشند و يكي از بيماري هاي رواني كه آنها را تهديد مي كند اختلال كمبود توجه / بيش فعالي مي باشد كه يكي از متداولترين اختلال هاي دوران كودكي مي باشد كه ميزان مراجعه به مراكز درماني به علت آن بيش از ساير اختلال هاي ديگر مي باشد . ( حميد عليزاده ، اختلال نارسايي توجه / فزون جنبشي ، 1383 تهران ، انتشارات رشد ، صفحه 11 ) .
درمورد اين اختلال هنوز دانش كافي بدست نيامده است و پرسش هاي زيادي در مورد اين اختلال وجود دارد كه پاسخي براي آنها يافت نشده است . براي همين پژوهش هاي زيادي در اين مورد انجام گرفته است تا علل آن مشخص شود . مثلا همين تحقيق كه در مورد بررسي رابطه اين اختلال با اشتغال مادران در خارج از خانه مي باشد كه احتمالا بين آنها نيز رابطه معناداري وجود دارد كه در بين مدارس ابتدايي به عمل آمده است .
واما اشتغال مادران در خارج از خانه به خانواده كه يكي از اركان آن فرزندان مي باشند تأثير به سزايي دارد . اشتغال زنان كه بيش از هرچيز به سبب نياز اقتصادي پديد آمده است، پس از بروز جنگ هاي دراز مدت در مغرب زمين و كمبود نيروي انساني ، دامنة وسيعي پيدا كرد و با به كارگرفتن زنان در واحدهاي توليدي ، زمينه اجتماعي اشتغال آنان در عرصه هاي گوناگون ، فراهم آمد . ( مهرداد نورائي ، مجله علوم روان شناختي ، دوره سوم ، زمستان 1383 ، شماره 12 ، صفحه 363 ) .
از مطالعات به عمل آمده ، برمي آيد كه اشتغال زنان به ويژه زنان داراي همسر و فرزند به وظايف و مناسبات درون خانواده تأثير قابل ملاحظه اي مي گذارد و اين تأثير به نوبه خود در روابط و كاركردهاي زندگي اجتماعي ( بيرون از كانون خانوادگي ) آنان منعكس مي گردد . هر چند اشتغال زنان به مرور زمان ، تا حدود زيادي ، در جامعه پذيرفته شده است ، ولي قول فرهنگي لازم جهت برقراري هماهنگي ميان اين اشتغال و تقسيم وظايف و مسؤوليت ها در موزة خانواده ، كاملا تعفق نيافته است .