پيشگفتار
طي سالهاي اخير ورود جوانان جوياي كار و كاهش تقاضا
براي نيروي كار بحران اشتغال را در كشور تشديد نموده است كه بايد به صورت بنيادي
مورد توجه دولتمردان قرار گيرد . در اين بين ورود دانشگاهيان به اين حيطه نيز مي
تواند بسيار مؤثر باشد. رويارويي صحيح و تدابير خاص براي حل معضل بيكاري مبتني بر
پژوهش و مطالعه ضرورت دارد با توجه به ميزان رشد جمعيت در دو دهه گذشته
بيكاري را مي توان مهمترين چالش اجتماعي چند دهه آينده به حساب آورد . پيامدهاي
اين بحران گسترش فقر و افزايش پديده هاي
ناگوار اجتماعي است . پرداختن به بحث كار آفريني (با توجه به اين امر خالي از لطف
نيست هر چند كه در خصوص ماهيت و مفهوم آن عدة انگشت شماري از دانشمندان به آن
پرداخته اند بنابراين تعريف استانداردي براي آن وجود ندارد . جليل صمد آقایی در
كتاب سازمان هاي كار آفريني در ضمن گرد آوري مفهوم كار آفريني از ديدگاه دانشمندان
، مهمترين تعريفها را به شرح زير ارائه نموده است :
پروسة ايجاد ثروت
پروسة تخريب خلاق
پروسة هدايت به خلق سازمان جديد بدون توجه به نوع
پتانسيل سازمان
توسعة موقعيتها و اقدامهاي نوآورانه همراه با خطر
چه در سازماني كه قبلاً تاسيس شده يا به صورت آزاد و مستقل روش اداره اي است كه
فرصتها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل كنترل فعلي تعقيب مي كند .
وظايف ، فعاليتها و اعمالي كه براي تحقق فرصت شناخته
شده و ايجاد سازماني مناسب با آن كمك ميكند
پروسه اي فراتر از شغل و حرفه بلكه كار آفريني يك
شيوة زندگي است .
كار آفريني را در كل
مي توان ايجاد كسب و كارهاي نوآورانه تلقي كرد . فعلاً در كشور ما نظام آموزش
دهندة دانشگاهها ، افرادي را پرورش مي دهد كه فقط مي توانند شكافهاي شغلي بسيار
تعريف شده را پركنند و بنابراين بايد حركتي عظيم در راستاي توليد كار آفرينان در
دانشگاهها به عنوان قطب علمي كشور صورت گيرد كه اين به معناي اتصال دانشگاه با
صنعت و فن آوري است كارآفرينان بايد فرصت شناس باشند نظام آموزشي دانشگاه مبتني بر
يادگيري نيست ، آموزش مبتني بر تعليم است و اين خود عاملي بر اي عدم پرورش افراد
كار آفرين است . فرد كار آفرين كسي است كه توانايي تشخيص و ارزيابي فرصت هاي كسب و
كار دارد و مي تواند منابع لازم را جمع آوري كرده و از آنها بهره برداري نموده و
عمليات مناسبي را براي رسيدن به موفقيت پي ريزي كند . (مرديث ، 1371 ). پديدة كار
آفريني ابعاد گسترده اي داشته ، گرد هم آوردن منابع تكنولوژيكي ، فني و آموزشي و
مالي را در بر دارد . دانشگاهها مي توانند بخشي از فعاليت خود را به پرورش كار
آفرينان تخصيص دهند . هر چند دانشگاه مي تواند فقط به توليد و
عرضة فن آوري و دانش بسنده كند و آن را در اختيار دانشجويان و جامعه بگذارد ، اما اين به معناي
موفقيت نيست اگر اين فن آوري بدست آمده را در جامعه بكار گيرد و آن را در اختيار
كار آفرينان بگذارد به معناي ديگر جنبة عملي اين فن آوري را نيز خودش تا حدودي
عهده دار باشد ، به موفقيت علمي و عملي تواماً دست يافته است . دانشگاه مي تواند
افقها و فرصت هاي بهرهوري فن آوري را براي افراد ترسيم نمايد و آنها را در جهت
استفاده هدايت كند . نگاهي كه دانشگاه نسبت به فن آوري دارد نبايد صرفاً خود فن
آوري باشد بلكه كار آفريني را در جهت استفادة بهينه و اشتغال زايي براي جوانان در
بحث توسعة فن آوري در نظر داشته باشد .به اين دليل مسئولين دانشگاه به تنهايي نمي
توانند عهده دار چنين مسئوليت خطيري شوند در بحث كار آفريني ميتوانند جنبة ارشادي
و اغنایی افراد را ايفا كنند چون در كشور ما هنوز پديدة كار آفريني به صورت گسترده
عملي نشده است ، مردم به يك نقش هدايتي نيازمندند كه در عرصة عملي فن آوري پيش قدم
شوند . از آنجايي كه در بخشهاي خصوصي و صنعتي امكان ريسك بسيار بالا است دانشگاه
مي تواند به عنوان حوزة دولتي حامي مردم شود تا با ايجاد محيط رقابتي فناوري فرصت
بيشتري براي رشد پيدا نمايد ايجاد مؤسسات و شهركهاي تحقيقاتي، پژوهشي وابسته به
دانشگاهها مي تواند بسيار مؤثر باشد چرا كه دانشجويان و فارغالتحصیلان در محيط و
بستري علمي تحقيقاتي قرار مي گيرند كه مي توانند آنچه در اين دانشگاه آموخته اند
در معرض حضور قرار دهند. در حقيقت به بياني زيباتر آنچه را كه بالقوه دارند در اين مسير بالفعل نمايند
. مي توان اميدوار بود كه با شناخت دقيق اين عمل وبا توجه به ظرفيتها و محدوديتهاي
كشور از لحاظ كار آفريني و ميزان بهره برداري از عوامل و منابع پايه اي توليد
بتوان تصميمها و سياست گذاري هاي مفيد و مؤثر تري براي مقابله با بحران بي كاري
اتخاذ نمود .
ضرورت كار آفريني در دانشگاهها:
بعضي از صاحبنظران* معتقدند كه فناوري پيشرفته
محصول كار آفريني است . هر مدير كار آفرين مي كوشد از پيشرفته ترين فناوريهاي
قبلاً خلق شده در كار خود بهره جويد . اما حاصل فعاليت او نيز خود به ابداع فناوري
جديد تري مي انجامد . فناوري داراي سه بعد (دانش ، ابزار و روش ) است.
تحول در هر يك از اين ابعاد منجر به تحول در فناوري مي شود . به عبارت ديگر تغيير
هر بعد به طور طبيعي ابعاد ديگر را نيز متناسب با خود تغيير مي دهد . فناوري
همانند مثلثي است كه داراي سه وجه دانش ـ روش ـ ابزار است . تحول در هريك از ساق
هاي مثلث ، دو ساق ديگر را نيز متحول مي كند . هر اقدامي كه يكي از ابعاد اين مثلث
را تحول بخشد كار آفريني تلقي مي شود .
بنابراين كار آفريني عبارت است از (مهندسي مثلث
دانش ـ روش ـ ابزار ـ ) . مديران متعارف مي كوشند در درون يك مثلث قبلاً تشكيل شده
فعاليت كنند ، اما كار آفرينان مي كوشند ابعاد مثلث فناوري را
تغيير دهند و مثلث فن آوري به ندرت قابل انقباض است ، جز در مواردي كه روشها ممكن
است سير انحطاطي پيدا كنند كه ضلع روش كوچك مي شود - مثلث فناوري - و بنابراين
توانمندي فناوري كاهش مي يابد . در عموم موارد بعد
دانش يا ابزار رو به گسترش است بنابراين مساحت مثلث را افزايش مي دهد و مساحت مثلث
شاخص گسترش فنّاوري است . كار آفرين مديري
است که علاوه بر داشتن دانش (يا بينش ) و تجربه
، نوآور نيز هست و اين نوآوري خطر پذيري دارد . جهاني شدن بازارها ، تشويق و
پشتيباني از كار آفريني در كشورها را به عنوان امري ضروري ساخته است . ايجاد مركز
و جايگاهي براي كارآفرينان كه منابع توليد ثروت اند به سود جامعه است . ايجاد اين
مراكز ، انتقال فنّاوري از دانشگاها به بازار و استخدام دانشجويان خالق ايده است
كه به اين سبب ايجاد اين مراكز براي دانشگاهيان نيز سودمند است . يكي از ضرورت هاي
ايجاد دانشگاه كار آفرين ايجاد سرمايه است . كار آفرينان براي عملي ساختن ايده هاي
خود با مشكل مواجهند . از يك سو ، سرمايه داران بزرگ فرصت شنيدن ايده هاي كار
آفرينان و پرداختن به كار هاي كوچك را ندارند و از سوي ديگر سرمايه هاي خود را صرف
پروژه هاي كلان مي نمايند در نتيجه وجود دانشگاه كه نقش مركز پشتيباني از كار
آفريني را به عنوان پل ارتباطي بين كارآفرينان و سرمايه داران ايجاد مي كند ،
ضروري است . (اكبري ، 1380 ) معتقد است كه به رغم آنكه برخي از صاحبنظرآن معتقدند
كار آفريني با آموزش مستقيم حاصل نمي شود و بايد به روش پرورشي كار آفرينان را
تربيت كرد . اما هيچ كس منكر اين مطالب نيست كه استفاده از فنّآوريهاي نو وايجاد
كسب و كار جديد بدون آموزش و پژوهش در عمل دست نيافتني است . با مراجعه به
اطلاعات موجود دربارة افزايش رشته هاي دانشگاهي ، كار آفريني در كشور هاي توسعه
يافته و در حال توسعه ، اهميت نظام آموزشي و پژوهشي در توسعة كار آفريني و تربيت
كارآفرينان بيشتر مشخص مي شود . به عبارت ديگر ارتباط مستقيمي بين پيشرفت فنّاوري
و ضرورت آموزش كارآفرينان وجود دارد . اولين مركزي كه در
دنيا ، دورة آموزش ويژه كار آفريني درون سازماني را برگزار كرد مؤسسة كار آفريني
در هند) EDI-I ) است از جمله هدفهاي اصلي اين دوره مي توان به نمونه هاي زير
اشاره كرد :
- آگاهي شركت كنندگان از استعدادهاي نهفته كار
آفريني و هدايت آنها به سوي نوآوري
- توسعه و ايجاد جو كار آفريني درون سازماني.
- كسب اطمينان از بينش و بصيرت به وجود آمده براي
توسعة بيشتر .
- كمك به توسعه شيوة رهبري كارآفرينان در سازمان
- انگيزه افراد براي تبديل شدن به مديران موفق در
سازمان .
ارزش كار آفريني :
(بهزاديان نژاد ، 1380 ) معتقد است كه كار آفريني و
كارآفرينان منشأ آثار ارزشمندي هستند كه در اينجا به اجمال به آنها اشاره مي شود :
1- ايجاد اشتغال ، رابطة تنگاتنگ كار آفرين و
اشتغال به گونه اي است كه محققان بر اين باورند و تجارب كشورهاي مختلف نيز آنرا
تأييد مي كند كه هر گاه فعاليت هاي كار آفريني در يك جامعه كند و آهسته شود نرخ
بيكاري آن جامعه فزوني خواهد يافت .
2- كار آفريني موجب توزيع متناسب در آمدها و كاهش
اضطراب هاي اجتماعي مي شوند .
3- كار آفريني موجب بهره برداري از منابع و فعال
شدن آنها براي توسعه كشور مي شود
4- بهبود كيفيت زندگي ، كشف نيازها ، ابداع و توسعه
كالاها و ايجاد خدمات جديد از جمله ويژگيهاي كار آفرينان است .
دانشگاه كار آفرين:
دانشگاه كار آفرين مكاني است كه مشاغل جديد در آن
خلق مي شوند . اين مراكز از افراد كارآفرين حمايت مي كند . اين حمايت شامل حمايت
هاي آموزشي مالي و بازار يابي است . در نتيجه کارآفرينان امكان دسترسي به كتاب
خانهها آزمايشگاهها و ... را پيدا مي كنند . در چنين دانشگاههايي براي سرمايهگذاران
امكاناتي فراهم مي شود تا مراكز جديد كسب و كار را فراهم آورند . با آنها همكاري
مي شود تا مشكلات آنها پيش بيني شده و از فرصت هاي بدست آمده استفاده كنند كه خود
تجربه اي ارزشمند در حيطة مالي و بازار يابي است . در اين دانشگاهها گرد هم آوردن
ذخاير مالي اهميت ويژهاي دارد و خصوصاً به كمك هاي دولتي نيز نيازمندند انجام
پروژه هاي تجاري و اقتصادي همراه با فن آوري روز كم هزينه است و استفادة بهينه از
ذخاير مالي نيز از ويژگيهاي شاخص كار آفرينان مي باشد . نكتة مهم ديگر وجود تقاضا
براي فعاليت و سرويس دهي در بازار است . مشاغلي كه از اين دانشگاهها بهرهمند مي
شوند مسلماً در توسعة فنّاوري هاي جديد پيش رو خواهند بود . اين فنّاوريها در
توليد كالاها به كار رفته و منجر به بالا رفتن سطح استاندارد زندگي خواهد شد .
دانشگاه كار آفرين بايد به بازار دسترسي داشته و از تجارب افراد صاحب تجربه در
بازار كمال بهره را ببرد همچنين وجود افراد توانا و شايسته ، علاقهمند و خلاق در
چنين مجموعه هايي ضروري است. در اين مراكز ارتباطات افراد و گروهها به صورت باز و
افقي است كه معمولاً غير رسمي نيز مي باشد وجود جلسات براي تبادل اطلاعات و فعاليتها
ضروري است و از ايده هاي جديد و خلاق استقبال مي شود . هر چند كه بايد مكانيزم
هايي براي ارتباط ايده هاي نو وجود داشته باشد و كار گروهي با ارزش و سودمند محسوب
شود. در اين دانشگاهها نيروي انساني و خصوصاً دانشجويان با ارزشترين منبع به حساب
مي آيند و از ريسك پذيري و نوآوري آنها نيز حمايت به عمل خواهد آمد . ميتوان شعار
اين دانشگاهها را آرمان مدون ، آينده نگر، مشتري گرا و نو آور نوشت .
چكيده
ايران بزرگترين توليدكنندهء خرما در جهان
است . سالانه حدود 21 درصد از خرماي توليدي به ضايعات تبديل ميشود، تبديل ضايعات
خرما به اتانل توسط ساكاروميسسسرويزيه به عنوان يك محصول صنعتي جهت مصارف پزشكي،
تبديل به سركه و مورد بررسي قرار گرفت . پنج عصاره با غلظتهاي 12،14،16،18،20
درصد ماده جامد محلول از ضايعات خرما تهيه شد. با توجه به تجزيه انجام گرفته روي
عصاره خرما، بعنوان مكمل اين عصارهها از 0/1 درصد عصاره مخمر، 0/1 درصد (NH4)2SO4، K2HPO4 0/1 درصد و 0/05 درصد MgSO4 استفاده و PH عصاره به 4 رسانده شد. از محيط كشت اوليه يعني عصاره خرما با درجه
بريكس 5 به ميزان 4 درصد به عنوان مايه تلقيح به هر يك از عصارههاي فوق اضافه
شده، عمل تخمير در 30+-1 درجه سانتيگراد درون فلاسكهاي آزمايشگاهي در دو تكرار
انجام گرفت . ميزان توليد الكل، مصرف قند و تغييرات PH كنترل شد و بازده توليد الكل به عنوان محصول، در مورد هر پنج
نمونه محاسبه گرديد. حداكثر توليد الكل مربوط به 24 ساعت اول است و بازده توليد
براي نمونههاي فوق به ترتيب 76/2، 80، 82/1، 87/5، 86/5 درصد محاسبه شد. مشخص
گرديد اولا ضايعات خرما سوبستراي مناسبي براي توليد الكل است و در مورد ضايعاتي كه
در اين پروژه مورد بررسي قرار گرفت بهترين عصاره، داراي 18 درصد ماده جامد محلول
است .