پيشگفتار
«كارآفريني فرايندي است كه فرد كارآفرين با ايدههاي
نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيح منابع ،مبادرت به ايجاد كسب و كار و
شركتهاي نو، سازمانهاي جديد و نوآور و رشد يابنده نموده كه توأم با پذيرش مخاطره
و ريسك است و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه ميگردد.» کار آفرینی زمینه های لازم را برای یافتن فرصتها در
بازار کار وتولید برای توانایی
فردی مورد بررسی قرار می دهد و مجموعه دانش و مهارتهایی را که برای ورود به
بازار کار ورد نیاز است و همچنین راهبردهای لازم را برای موفقیت در کسب و کار
ارائه می نماید تا پس ازفراغت ازتحصیل چنانچه
تمایل داشته باشی به جای استخدام و کار برای یگران در حد توان مالی
و تخصصی به تنهایی یا به کمک دوستان و نزدیکان نسبت به راه اندازی و اداره یک واحد
کوچک صنعتی،کشاورزی،خدماتی ویا هنری برای کسب وکارتولیدی اقدام نمایی.سرعت روند
تحولات فن اوری واقتصادی درجهان به گونه ای است که حتی راه اندازی و اداره واحدهای
تولیدی وخدماتی کوچک نیز نیازمند اطلاعات و دانش است که در این مجموعه
سعی شده است این گونه اطلاعات در حد امکان و ضرورت ارائه شود.روحیه و تفکر
کار افرینی هم در واحد های بزرگ تولیدی و خدماتی و هم درواحد های کوچک کاربرد
فراوان دارد و می تواند خلا قیتها ، نواوریها و موفقیتهای زیادی را به دنبال داشته
باشد اما جایگاه اصلی توسعه تفکر کار آفرینی در واحد های کوچک تولیدی و یا خدماتی
است.
ضرورت كار آفريني در دانشگاهها:
بعضي از صاحبنظران* معتقدند كه فناوري
پيشرفته محصول كار آفريني است . هر مدير كار آفرين مي كوشد از پيشرفته ترين
فناوريهاي قبلاً خلق شده در كار خود بهره جويد . اما حاصل فعاليت او نيز خود به
ابداع فناوري جديد تري مي انجامد . فناوري داراي سه بعد (دانش ، ابزار و روش ) است.
تحول در هر يك از اين ابعاد منجر به تحول در فناوري مي شود . به عبارت ديگر تغيير
هر بعد به طور طبيعي ابعاد ديگر را نيز متناسب با خود تغيير مي دهد . فناوري
همانند مثلثي است كه داراي سه وجه دانش ـ روش ـ ابزار است . تحول در هريك از ساق
هاي مثلث ، دو ساق ديگر را نيز متحول مي كند . هر اقدامي كه يكي از ابعاد اين مثلث
را تحول بخشد كار آفريني تلقي مي شود . بنابراين كار آفريني عبارت است از (مهندسي
مثلث دانش ـ روش ـ ابزار ـ ) . مديران متعارف مي كوشند در درون يك مثلث قبلاً
تشكيل شده فعاليت كنند ، اما كار آفرينان
مي كوشند ابعاد مثلث فناوري را تغيير دهند و مثلث فن آوري
به ندرت قابل انقباض است ، جز در مواردي كه روشها ممكن است سير انحطاطي پيدا كنند
كه ضلع روش كوچك مي شود - مثلث فناوري - و بنابراين توانمندي فناوري كاهش مي يابد . در عموم موارد بعد
دانش يا ابزار رو به گسترش است بنابراين مساحت مثلث را افزايش مي دهد و مساحت مثلث
شاخص گسترش فنّاوري است . كار آفرين مديري
است که علاوه بر داشتن دانش (يا بينش ) و تجربه
، نوآور نيز هست و اين نوآوري خطر پذيري دارد . جهاني شدن بازارها ، تشويق و
پشتيباني از كار آفريني در كشورها را به عنوان امري ضروري ساخته است . ايجاد مركز
و جايگاهي براي كارآفرينان كه منابع توليد ثروت اند به سود جامعه است . ايجاد اين
مراكز ، انتقال فنّاوري از دانشگاها به بازار و استخدام دانشجويان خالق ايده است
كه به اين سبب ايجاد اين مراكز براي دانشگاهيان نيز سودمند است . يكي از ضرورت هاي
ايجاد دانشگاه كار آفرين ايجاد سرمايه است . كار آفرينان براي عملي ساختن ايده هاي
خود با مشكل مواجهند . از يك سو ، سرمايه داران بزرگ فرصت شنيدن ايده هاي كار
آفرينان و پرداختن به كار هاي كوچك را ندارند و از سوي ديگر سرمايه هاي خود را صرف
پروژه هاي كلان مي نمايند در نتيجه وجود دانشگاه كه نقش مركز پشتيباني از كار
آفريني را به عنوان پل ارتباطي بين كارآفرينان و سرمايه داران ايجاد مي كند ،
ضروري است . (اكبري ، 1380 ) معتقد است كه به رغم آنكه برخي از صاحبنظرآن معتقدند
كار آفريني با آموزش مستقيم حاصل نمي شود و بايد به روش پرورشي كار آفرينان را
تربيت كرد . اما هيچ كس منكر اين مطالب نيست كه استفاده از فنّآوريهاي نو وايجاد
كسب و كار جديد بدون آموزش و پژوهش در عمل دست نيافتني است . با مراجعه به
اطلاعات موجود دربارة افزايش رشته هاي دانشگاهي ، كار آفريني در كشور هاي توسعه
يافته و در حال توسعه ، اهميت نظام آموزشي و پژوهشي در توسعة كار آفريني و تربيت
كارآفرينان بيشتر مشخص مي شود . به عبارت ديگر ارتباط مستقيمي بين پيشرفت فنّاوري
و ضرورت آموزش كارآفرينان وجود دارد .
اولين مركزي كه در دنيا
، دورة آموزش ويژه كار آفريني درون سازماني را برگزار كرد مؤسسة كار آفريني در
هند) EDI-I ) است از جمله هدفهاي اصلي اين دوره مي توان به نمونه هاي زير
اشاره كرد :
- آگاهي شركت كنندگان از استعدادهاي نهفته كار
آفريني و هدايت آنها به سوي نوآوري
- توسعه و ايجاد جو كار آفريني درون سازماني.
- كسب اطمينان از بينش و بصيرت به وجود آمده براي
توسعة بيشتر .
- كمك به توسعه شيوة رهبري كارآفرينان در سازمان
- انگيزه افراد براي تبديل شدن به مديران موفق در
سازمان .