مقدمه
فرهنگ
و نظام اجتماعي –سياسي اسلام ،در جريان رشد و پويايي خويش همواره در معرض خطراتي بوده و مي
باشد . باتوجه به تاريخ اسلام و متون ديني مي توان دريافت ،گاهي خطراتي كه از درون فرهنگ و نظام اسلامي را در معرض آسيب
قرار داده است با اهميت تر از تهديداتي است كه ازبيرون با آن مواجه بوده است .
بنابراين در صورت موفقييت نيروهاي خطرساز دروني، ضربه هاي كاري تري وارد مي آورند
.
توضيح
اينكه: با دقت در مشاهدات اجتماعي چنين نتيجه گيري مي شود كه برخي انسانها بر
شخصيت واقعي خويش روكش ايمان كشيده و دينداري را ابزاري جهت دنيا محوري خود قرار
داده اند ، و چون از بيشتر راهكارهاي اجتماعي نظام اجتماعي –سياسي جامعه اطلاع دارند و مي توانند مشكلاتي جدي در مسير رشد و پويايي فرهنگ اسلامي ايجاد
كنند .در فرهنگ ديني به اينگونه افراد
منافق گفته مي شود .
نفاق
مشكلي است كه اسلام از ابتداي ظهور با آن مواجه بوده است و در قرآن و روايات جزء
هاي آن بارها مورد تأكيد قرار گرفته است . از اينرو بهترين روش جهت رفتار شناسي و
درنتيجه كنترل اين قشر از جامعه برسي متون مذهبي و ديني است كه در اين برسي ارجحيت
با قرآن مي باشد.بنابراين با توجه به خطرهايي كه از ناحيه اين گروه جامعه را تهديد
مي كند، شناخت كنش هاي منافقان در عرصه
هاي مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي مي تواند به شناخت ساخت نظام كنش
منافقان و روابط اجتماعي آنها در عرصه هاي مختلف و تعيين چگونگي واكنش منافقان
نسبت به قضاياي مختلف، كمك كند . بنابراين سعي ما در اين پژوهش اين است كه با توجه
به آيات قرآن از ويژگي هاي اين گروه و راه هاي كنترل خطرات آنها آگاه شويم و سپس
تحليلي جامعه شناسانه از نوع رفتار و عملكرد منافقان ارائه دهيم. علاوه بر اين
استخراج مفاهيم اجتماعي قرآن پيرامون موضوع مورد پژوهش از نكات مثبت پژوهش مي باشد
.
در
پايان برخورد لازم مي دانم از دفتر تبليغات اسلامي كه امكان اين پژوهش را براي اين
جانب فراهم آورد ،همكاري خوب و صميمانه گروه علوم اجتماعي دفتر تبليغات اسلامي
خراسان ،ناظر محترم جناب حجة السلام والمسلمين دكترغلام رضا صديق اورعي كه علاوه
بر نظارت بر پژوهش ،در نظرات ايشان نهايت و همكار كوشا و صبورغير قابل انكار است، سركار
خانم نرگس اصفهاني، نهايت تقدير و تشكر را داشته باشم و موفقيت گروهي و فردي اين
بزرگواران را از خداي منان آرزو مندم
موضوع پژوهش:
‹‹ جامعه شناسي نفاق در قرآن ›› موضوع تصويب
شده براي اين پژوهش است . با مشورتي كه در يك نشست كوتاه با جناب اقاي دكتر رفيع
پور داشتم ، ايشان اين عنوان را قابل نقد
مي دانستند و پيشنهاد ايشان تغيير موضوع بود . پس از چندي كه مقداري از
پژوهش انجام شد و براي تأييد و اظهار نظر به ناظر محترم تقديم شد ، با توجه به
موضوع تصويب شده، ايشان كار ما را بر شناسايي سنخ اجتماعي منافق و صورت كنش متقابل
اين سنخ در قرآن ››متمركز كردند .
بيان مسئله:
انسان موجودي است نفع طلب و
اساس همه كنشهاي بشري جلب منفعت و دفع ضرر مي باشد ولي مصداق نفع و طلب بر اساس
باورها و ارزشها متغيير است . شايد به همين دليل از كنشگران مختلف براساس باورهاي
متفاوت و ارزشهاي گوناگون ، در مسئله گروهي ، كنشهاي متفاوتي صادر مي شود . عده اي
كنشهايشان ابزاري صرف ،بعضي ديگر ارزشي صرف و جمعي نيز ابزاري، ارزشي است .منافقان
را مي توان دسته اي دانست كه كنشهاي آنان ابزاري صرف بوده و جهت جلب منفعت بيشتر
از هر وسيله اي استفاده مي كنند ، يكي از اين ابزار تظاهر به پايبندي به فرهنگ
عمومي جامعه و ايجاد تضاد ميان اقشار و دسته هاي مختلف اجتماعي و حداكثر استفاده
از تضاد موجود است .
كفار نيز از همين ويژگي برخوردار بوده و براي
به دست آوردن حداكثر منفعت از هيچ عملي رويگردان نيستند ، يكي از كارهاي آنان كاهش
همبستگي و ايجاد تضاد، در جامعه اسلامي است . اين مهم در صورتي محقق مي شود كه
كفار بتوانند با دسته هايي از جامعه اسلامي كه داراي باور و ارزشي مشتركي هستند به
وحدت منافع رسيده و جهت دستيابي به اين هدف در تعامل مستمر باشند .
از طرفي مؤمنان در تعاملاتشان بر پايبندي به
دين تأكيد دارند ،تعاملات منافقان و مؤمنان با تأكيد بر تظاهر به پايبندي دين صورت
مي گيرد تعاملات منافقان با كافران با تأكيد بر تظاهر به عدم پايبندي به دين تحقق
مي يابد. كفار نيز در تعاملاتشان بر عدم پايبندي به دين تأكيد دارند . از همينرو
احتمال دستيابي منافقان به اهدافشان بيشتر از كفار است .
نتيجه تظاهر به پايبندي به دين در جامعه ديني ،زمينه سازي دستيابي افرادي
به ثروت ، قدرت و منزلت مي باشد كه كنشهايشان ابزاري صرف بوده و نگرش آنها به
معنويات نگرشي منفي است. دستيابي افراد به ثروت ، قدرت و منزلت از اين شيوه كم كم
سبب مي شود تظاهر به پايبندي به دين ،جايگزين
پايبندي به دين شده و در دراز مدت ميان مؤمنان شكاف ايجاد كند و جامعه ديني
را به نابودي بكشاند .
خلاصه اينكه ، نفاق ورزيدن كه حاصل آن منافق
است ،عملي اجتماعي است و آثار زيانباري براي گروه مؤمنان و به تبع جامعه ايماني
به دارد . علاوه بر اين سرايت چنين كنشي
به لايه هاي مختلف اجتماعي و در بر گرفتن افراد بيشتري از جامعه، كه يكي از آثار
زيانبار آن به شمار مي آيد ، تهديدي جدي محسوب مي شود .
از آنجا كه مفهوم واژه نفاق وقتي محقق مي شود
، كه مفاهيمي همچون ايمان و كفر مصداق خارجي داشته باشد ،كار جامعه شناسان و دين
شناسان خطير تر بوده و ضرورت همكاري اين
دو دسته از انديشمندان نمود عيني بيشتري پيدا مي كند، لذا با توجه به سنت و فرهنگ
جامعه ما ،كه براي تبيين مفاهيم ديني و دستيابي به تدابير قابل اجرا به كتاب خدا و
سنت پيامبر او مراجعه مي شود ، ما نيز در تبيين مفهوم نفاق و منافق و چگونگي كنش
آنان با مؤمنان و كافران و بيان اين موارد و تحليل آن به زبان جامعه شناسي ، كتاب
خدا، يگانه مرجع غير قابل خدشه در نزد همه مسلمين را در پيش روي خود قرار داده و
به بازيابي مجدد آن با بهره گيري از روشهاي جامعه شناسي، مي پردازيم .
هدف و ضرورت
هدف از انجام اين تحقيق و
ضرورت پرداختن به آن شامل موارد ذيل مي گردد:
1-شناخت ساخت نظام كنش اجتماعي منافقان در
عرصه هاي اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي و
اقتصادي و به تبع آن خنثي كردن خطرهاي منافقان در عرصه هاي مختلف با توجه به آيات
قرآن .
2-بهره گيري از مسائل اجتماعي مطرح در قرآن
در علم جامعه شناسي .
3-استفاده از گنجينه غني قرآن در خصوص مسائل
اجتماعي مبتلا به جامعه .
4-تعريف منافق و تعيين كنش او در عرصه هاي
اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي و اقتصادي در طول دوران نزول وحي .
5-تعيين استراتژي و خط مشي منافقان در شرايط
مختلف زندگي .
6-تعيين نشانه ها و علامات مشخصه منافقان و
به عبارت ديگر ريخت شناسي منافقان در شرايط مختلف با توجه به آيات قرآني .
7-تعيين استراتژي و خط مشي منافقان در برخورد
با نظام اسلامي در شرايط مختلف .
8-تعيين خط مشي منافقان ( نوع رابطه متقابل
منافقان با دشمنان نظام اسلامي ) در شرايط گوناگون .
9-خط مشي منافقان در هنگام بروز بحرانهاي
اجتماعي ،فرهنگي ، اقتصادي و جنگ هاي رو در رو .
10-روابط متقابل و درون گروهي منافقان با
همديگر .
فصل دوم : ادبيات پژوهش
الف: بيان مفاهيم
مقدمه:
قابل ذكر است كه در اين بخش
ما به دنبال آموزش و يا نقد و برسي مفاهيم اجتماعي نمي باشيم بلكه ذكر آن مقدمه اي است براي وارد شدن به اصل پژوهش ، ديگر
اينكه ، در اين پژوهش منافقان به عنوان يك سنخ اجتماعي در برابر مؤمنان و كافران
در نظر گرفته شده اند ، لذا به برسي صورت كنش متقابل منافقان با خود و دو سنخ
ديگر- مؤمنان مؤمنان و كافران- خواهيم پرداخت ، از اين رو توضيح اجمالي مفاهيم به كار رفته در پژوهش ،
بيانگر نحوة نگرش پژوهشگر به موضوع پژوهش مي باشد .
1-مفهوم سيستم
مفهوم سيستم (system)-كه
در فارسي به دستگاه و نظام ترجمه شده است بطور عام عبارت است از ‹‹مجموعه اي از
عناصر مرتبط و هماهنگ كه داراي كار و اثر جمعي باشند.››
2-مفهوم فراگير سيستم اجتماعي
كساني كه از نگاه سيستمي به وواقعيت ها نگاه
مي كنند ،واقعييت هاي اجتماعي را ‹‹ سيستم ›› دانسته اند . يعني آنها را مجموعه اي
در ارتباط با يكديگر (متحد المقصد) و داراي كار و اثري كه مرتب بر مجموعه عناصر
است ، يافته اند، بنابر اين اجتماعات كوچك و بزرگ انساني را ‹‹نظام اجتماعي›› (social
system) ناميده اند
البته در چهارچوب علم جامعه
شناسي اصطلاح ‹‹نظام اجتماعي››( social system) مفهوم خاص دارد كه بعداً آن را مطرح خواهيم كرد .
در مجموعه واقعيت اجتماعي
،امور گوناگوني وجود دارد كه در يك مطالعه دقيق ،بايد هركدام از آنها را شناخت ،در
عين اينكه بايد ارتباط هر‹‹امر اجتماعي›› ( social
fact) با ساير واقعييتهاي اجتماعي را معلوم كرد .
براي انجام چنيين كاري بايد از كوچكترين و
محسوس ترين واقعيت اجتماعي آغاز كنيم و آن را بشناسيم و ارتباط آنرا با ساير واقعييتها نيز شناسايي
كنيم …بنابر اين با طرح
كليدي در جامعه شناسي و و توضيح آن سعي خواهيم كرد ‹‹واقعيتهاي اجتماعي›› ( social fact) را معرفي كنيم
3-مفهوم رفتار behavior
رفتار در مفهوم عام ،
دگرگوني ، حركت يا پاسخ هر موجود يا واحد يا مجموعه در برابر وضع و شرايط محيط
پيرامون است .
پارك(R.E.park) مي نويسد ‹‹ واقعيت اين است كه هر دانشي در هر جا، در جستجوي
توصيف و تبيين حركتها ، دگرگونيها و واكنشها ، يعني رفتار جزئي از جهان در برابر
ماست ››
4-مفهوم عمل(action) ، عمل اجتماعي(social acion) و تعامل اجتماعي(ntraction)
اگر رفتار داراي معني باشد
،عمل ناميده مي شود و اگر عمل انسان به سوي شخص يا گروهي ديگر جهتگيري شده باشد و
‹‹ديگري›› در انجام دادن و نحوه آن مورد نظرباشد به چنين عملي ‹‹عمل اجتماعي››(social
action) گويند .
عمل اجتماعي(social action)دو سويه ،تعامل
ناميده مي شود .
5-گروه اجتماعي social group
گروه اجتماعي عبارت است از
: افراد داراي تعامل نسبتاً مستمر با احساس پيوند
6-هنجار (norm)
تعامل انسان با انسان در
مواردي موضوعاً موقت و منقطع است مثل اينكه از كسي ساعت و زمان را بپرسيم . اما در
مواردي موضوع تعامل قابليت تداوم دارد .
در چنيين مواردي اگر تعامل و شكل و اندازه آن مورد توافق طرفين باشد ، تعامل ادامه
مي يابد و اگر مورد توافق نباشد منجر به
ترك تعامل يا نزاع مي شود تعامل منجر به نزاع ، ستيز ناميده مي شود . ستيز نيز ممكن است تداوم يابد
يا ترك شود . ترك ستيزه يا به به علت خستگي و احساس بي ثمري در طرفين است و يا در
اثر غلبه يكي و تسليم ديگري است و يا بر اثر ايجاد توافق جديد .اگر به ذكرشد توجه كنيد در مي يابيد كه تعامل مستمر حاصل نمي
شود مگر با توافق يا با اجبار . رضايت از تعامل نتيجه توافق بر تعامل است و
نارضايي و عدم توافق به يكديگر وابسته اند و ترك تعامل يا نزاع و ستيزه نتيجه
نارضايتي و عدم توافق است…. اما اگر طرفين بر وجود و تعامل بين خود و نوع تعامل و انتظارات
متقابل و چند وچون و زمان و مكان و فاعل عمل توافق داشته باشند آن تعامل مورد
توافق و قابل دوام است . قاعده اي كه همه نكات ياد شده را بيان مي كند و مورد
توافق طرفين است ،هنجارnorm))
ناميده مي شود . افراد
در شرايط خاص نيز اتفاقي
عمل نمي كنند و در همان شرايط هم بر اساس سنتهاي فرهنگي عمل مي كنند و اين اعمال
هم داراي نظم و قابل پيش بيني است.
‹‹كاملاً واضح است كه اعمال
انسان با پيچيدگي خود نمي تواند بدون يك نظام نسبتاً پايدار سمبوليك واقع گردد .درحاليكه
معناي عمل در شرايط ويژه اتفاقي نيست اين نوع نظام مشترك از نظر كنش متقابل داراي
كاركرد است و آن را سنت فرهنگي مي خوانند ››
متغيرهاي الگويي پارسونز فرايند كنش اجتماعي افراد را نسبت به موقعيت خود
بيان مي كند و شرايط ساختي كنش اجتماعي است .منظور از متغير الگويي ،انتخاب يك شق
از دو شقي است كه عامل پيش از آنكه معناي موقعيت
بر او معلوم باشد و بخواهد به عمل دست بزند بايد يكي از آن دو را انتخاب
كند .
پارسنز شقوق دوگانه انتخاب
را (متغيرهاي الگويي)مي نامند .