مقدمه
دردنياي پيشرفته و
صنعتي شده امروز، عدم تحرك را مي توان هديه تمدن نوين بشمار آورد. نتيجه اين بي
تحركي تنبل شدن عضلات و گرفتگي آنها و خشك شدن مفاصل است. و پنداري جسم انسان از
اجزاء سازنده خويش جدا شده و اجزاء با يكديگر بيگانه هستند. اينگونه جدايي منجر به
پيدايش تنش، ترس، نگراني و فشارهاي عصبي مي شود كه در نهايت امراض گوناگون جسمي و
رواني را بوجود مي آورد.
تمرين هاي كششي مي
تواند بري همگان، زمينه اي را بسازند كه بدن از اين جدايي و امراض دور بماند. اين
تمرين ها عضلات و مفاصل را شاداب و متحرك نگهداشته، هم آهنگي بهينه اي را بين تحرك
و تنفس پديد مي آورند.
هدف از اجراي تمرين هاي كششي فقط اين نيست كه
بدن براي انوا ورزش هاي ديگر آمادگي پيدا كند. يك هدف مهم اين است كه انسان جسم
خويش را بشناسد. به نيازهايش توجه نمايد، جريان انرژي را در بدن لمس كند، تنش و
تنش زدايي از بدن را فرا گيرد. روش هاي آرام سازي بدن را با تمركز فراوان در اجراي
تمرين ها دريابد و در نهايت صبور بدن و با قاعده زندگي كردن را بياموزد، خوب تنفس
كند و تغذيه اي متناسب داشته باشد.
تمرين هاي كششي عملي با قاعده هستند و براي
اجراي آنها هميشه وقت هست. در منزل، در دفتر، در كنار تلويزيون و هرجايي كه انسان
باشد. هر آينه انسان به انجام اين تمرين
ها عادت كرد و از نظام و روش تنش
زدايي جسم خويش آگاهي يافت. آنگاه رفته رفته آرامش روحي دايمي خواهد داشت و با
منطق و ملايمت با درخواست ها و آنچه كه در اطرافش مي گذرند و گفته و پيدا مي شوند
برخورد مي كند.
تمرين هاي كششي، هر
آينه درست و با تمركز بسيار انجام شوند، بدن را با برنامه اي بهينه براي تمرين ها
و حركات ورزشي بدون اينكه خطري پيش آيد، آماده ميسازند. امروزه ميليون ها انسان در
دنيا، خوبي هاي تحرك بدني را دريافته اند. اكثراً مشاهده مي كنيم كه مردم پياده
روي مي كنند، مي دوند، تنيس بازي مي كنند و يا دوچرخه سواري و شنا را انتخاب مي
نمايند. اينان دنبال چه هستند؟ اين شناخت ازكجا سرچشمه مي گيرد؟
ما در پي اين هستيم
كه دريابيم، انساني كه كه فعاليت بدني دارد زندگي را احساس مي كند. اين افراد در
برابر وقايع روزانه زندگي تحمل بيشتري دارند و مقاومت آنان در برابر امراض بيشتر
است و داراي اندامي متناسب هستند. اينان بيشتر استقلال انديشه و كمتر حالات
افسردگي دارند و حتي در سنين بالاي زندگي قادر به انجام كارهاي تازه و مسئوليتها و
تعهدهاي جديد هستند.
پژوهش هاي پزشكي در
سالهاي اخير نشان داده اند و در آن شكي ديگر وجود ندارد كه بخش عمده بيماري ها در
پيوند مستقيم و ناگسستني با عدم تحرك جسمي قرار دارد. آگاهي از نكته بالا و مرتبط
كردن آنها با دانش حفظ سلامت، موجب دگرگوني
در نحوه زندگي انسان ميشود. هر آينه به جمله فوق اعتقاد داريم و سلامت خود
را هم دوست داريم، يعني هر آينه يك انسان متعادل و منطقي هستيم، نمي توانيم منكر
اين امر باشيم كه بدن انسان بايستي تحرك، نرمش و ورزش را در برنامه هاي روزانة خود
داشته باشد.
توجه و دقت به تحرك بدني يك مد تازه نيست كه براي
مدتي كوتاه، نظر برخي را بخود معطوف سازد. ما فهميده ايم كه فعاليت تنها وسيله
مبارزه با عدم تحرك است كه انجام آن منوط به يك ماه و يك سال نمي شود، بلكه در
تمام مدت زندگي انسان تداوم دارد. اجداد ما مسايل عدم تحرك را نمي شناختند. آنان
بايستي به كارهاي سخت و دشوار دست مي زدند تا بتوانند زندگي كنند و بدين سبب قوي و
سلامت بودند. آنان با تحرك بدني در فضاهاي باز و ناآلوده كارهايي مانند كشاورزي،
شكار، ميوه چيني، درختكاري و غيره را به عنوان فعاليت روزانه انجام مي دادند. ليكن
با پيدايش انقلاب صنعتي، ماشين كار انسان را بعهده گرفت و سپس فعاليت انسان كاهش
پيدا كرد كه در نتيجه قوايش و احساسش به حرت هاي طبيعي تحليل رفتند. بگذاريد گذرا
به تاريخ نفوذ ماشين در زندگي انسان اشاره اي داشته باشيم. ماشين ها زندگي انسان
را آسان ساختند، ولي همراه با خود مسايل بيشماري را هديه آوردند. بجاي راه رفتن،
اتومبيل سواري را آموختيم، بجاي پله استفاده از آسانسور را ياد گرفتيم و در حاليكه
اجداد ما اكثر كارهاي خويش را در حركت و فعاليت انجام مي دادند ما تقريباً همه
فعاليت هايمان در حالت نشسته صورت گرفته و مي گيرند.
بدون اينكه عضلات
خويش را در فعاليت هاي روزانه بكار بگيريم، جسم ما به خازني كه ذخيره كننده تنش
هاي روزانه است تبديل گرديد و بدون انجام حركت هاي طبيعي، عضلات ما ضعيف شدند.
ما تدريجاً طبيعي روح و روان را، كه منابع انرژي
جسم ما هستند، با خويشتن خويش از دست مي داديم. خوشبختانه انسان خطر را دريافت و
زمان متحول شد. در سده 1970 ميلادي يك آگاهي منتقدانه براي بررسي نياز افراد به
داشتن زندگي سالم در انسان پديدار شد و دريافت كه سلامت قابل هدايت است.
ما امروز ديگر به اين اكتفا نمي كنيم كه در جايي
بنشينيم. حركت داريم و شادي آفريني زندگي فعال و سالم را دريافته ايم. ما در هر
سني مي توانيم يك موجود سالم و ارزشمند باشيم. حال تمرين هاي كششي با آنچه كه گفته
شد چه ربطي دارند؟
اين تمرين ها زنجيز
ارتباطي بين زندگي ناسالم و زندگي سالم يك انسان هستند. آنها عضلات را نرم و آماده
مي سازند و كمك مي كنند كه انسان از حالت استراحت بدني، جسم و روان را به تحركات
انرژي گير وادارد، بدون اينكه فشاري ناراحت كننده بوجود ايد. بسيار عالي و مهم است
اگر كسي به ورزش هايي مانند دو، دوچرخه سواري، تنيس، پياده روي، شنا و امثالهم
مبادرت مي ورزد، زيرا اينگونه ورزش ها در يك برنامه معين كه موجب حركات هوازي ( Aerobic) مي شوند، تضمين
كننده سلامت بدن هستند (بديهي است كه افرادي كه مريض هستند يا ناراحتي و نارسايي
هايي دارند، بايد اين ورزش ها با مشورت پزشك معالج صورت بگيرند).
اجراي تمرين هاي
كششي، پيش و پس از ورزش هاي هوازي انسان را متحرك و بدن را از صدمات ورزشي مصون
نگه مي دارند( مانند درهايي كه در اثر كش آمدن عضلات پديد مي آيند، صدمه پاشنه
آشيل، درد هاي شانه ها و آرنج و كشش عضلات دست بويژه در تنيس و امثال آنها). نمونه
اي را براي روشن شدن مطلب خدمت شما عرض كنم. هر آينه كسي ورزش دو را براي حفظ
سلامت خويش انتخاب نموده است، بايستي سه الي چهار روز در هفته نخست حدود 10 دقيقه
نرمش هاي كششي را انجام دهد و سپس دو را آغاز كند. بهترين و بهينه ترين شرايط را
كسي دارد كه پس از اين ده دقيقه، 8/2 كيلومتر ( يعني 7 دور ميدان فوتبال كه محيط
آن 400 متر باشد) را در مدت 12 الي 15 دقيقه بدود. پس از ورزش دو بايستي حدود 3
الي 5 دقيقه راه برود و يكباره نايستند، آنگاه حدود 20 دقيقه نرمش هاي كشي را
مجدداً در فرم هاي تكميلي و در صورت امكان با كشش بيشتر انجام دهد. دقت بفرمائيد
كه كشش اول بدن را براي ورزش و پيش گيري از آسيب هاي عضلاني و استخواني و مفصلي در
حين ورزش آماده مي سازد، ورزش پس از آن موجب تقويت جسم و روح و روان شما مي گردد و
كشش ثانويه باعث مي شود كه بدن در روز بعد حالت كوفتگي و خستگي نداشته باشد، زيرا
تنش زدايي عضلات صورت مي گيرد و آنها عادت مي كنند كه در شرايط لازم مقاومت كافي
را نشان بدهند. انجام تمرين هاي كششي آسان است. ليكن اجراي اشتباه آنها بجاي
فايده، زيان آور خواهد بود.