مقدمه:
گياهان اولين
موجودات خلقت و اين جاندارن خاموش و نمودارهاي زيبايي در طبيعت پس از گذشت ميليون
ها سال كه از پيدايش آنها برروي زمين مي گذرد، در طي چند قرن اخير، آثار و خواص اعجاز انگيز خود را توسط دست بشر به منصه ظهور رساندهاند.
طب و طبابت و به
طور اعم معالجات از اولين مسائلي است كه بشر براي حفظ اعتدال و توازن مزاج در بروز امراض جهت اعاده سلامتي به آن روي
آورده نسبت به وضع قوانين، امكانات، تحقيقات و گردآوي لازم ومسائل مربوطه نهايت
باريك بيني و دقت را معمول داشته، زيرا به هر صورت جان آدمي گنجيه وديعه اي است كه
حفظ آن ذاتي و غريزي است .
در طي قرون و
اعصار متمادي مردم به خواص درماني گياهان پي برده اند و دانشمندان بزرگي در اقصي نقاط جهان، دراين زمينه تحقيق و كار
كرده اند و كتا بها نوشته اندو همزمان با ساير نقاط دنيا در ايران نيز استاتيد و
دانشمندان بلند پايه اي چون اوبوعلي سينا، محمد زكرياي رازي، سيد اسماعيل جرجاني
و ابونصر موفق هروي قرن هاي متمادي علم پزشكي ئ درماني جهان را تحت تاثير قرار
داده و به حدي ارتقاء علمي يافته اند كه آثار آنها به اروپا رفته وتا قرون شانزده
و هفده، تعليمات منحصر به فرد دانشگاهي را تشيكل داده وهنوز مضامين آن مورد تتبع و
ترجمه و استفاده است.
فارماكوكنوزي كه
معني تحت الفظي آن داروشناسي (علم الادويه) است، جزئي از هنر و علم پزشكي به شمار
مي آيد و آغاز آن از زماني است كه بشر ب درمان بيماريها پرداخته است.
فارماكوگنوزي از تمدن هاي كهن، كه در آنها از اجزاي حيوانات و گياهان، محلول هاي
شفا بخش وتهيه مي كردند و آنها را براي از
بردن آلام و كاستن رنج ومقابله با بيماري ها به كار مي بردند و ريشه گرفته
است. منشا اوليه فارماكوگنوزي را مي توان در اسرار جادوگري قبايل بشري دانست كه
توانسته است دوره ثبت نشده اسرار طب انساني را پشت سر بگذارد وسير تكاملي خود را
از مرحله بدوي تا به امروز كه عصر استفاده
از عوامل اختصاصي است به خوبي طي نمايد.
با آنكه امروزه
درمان بيماري ها بيشتر از طريق مصرف داروهاي صورت مي گيرد كه منشاء صنعتي دارد
واختصاصا درآزمايشگاه تهيه مي شوند و اثرات قاطع آنها نيز در درمان بيماري ها موجب توسعه مصر ف آنها گرديده است،
معهذا چون با مصرف بعضي از داروها زيانهايي به بدن مي رسد، روز به روز به اهميت
گياهان دارويي و فرآورده هاي آنها بيشتر توجه ميشود و اعتقاد عمومي درباره آنها
پيوسته تقويت ميگردد.
دارچين معمولاً به
عنوان پوست درخت Cinnamomum
zeylanicum شناخته ميشود. در پرتغال و
اسپانيا به عنوان Canela ، در فرانسه Cannelle و در آلماني به عنوان Zimt شناخته ميشود. در هند و
ايران دراچين خوانده مي شود كه بمعني چوب درخت چيني است كه درقيق ترين توضيح براي
دارچين است . اسم آن از « kayumanisk»
به معناي چوب شيرين زبان مالاكا گرفته شده
كه معادل عبري آن «qinnkmn»
است كه منشا كلمة cinnamon است. كلمة Canolla توسط ايتاليايي ها استفاده مي شده تا دارچين را توضيح بدهند به عنوان «little cannan tubes» (لوله هاي توپي
كوچك) كه شبيه پوست ساقة لوله شده دارچين است. تجارت دارچين در قرن ها سيرزدهم و
چهاردهم در كنترل ونيس بود كه به همين علت
اين شهر بسيار ثروتمند شده بود (67)
مصري هاي دارچين
را به همراه مر درموميايي كردن استفاده مي كردند، شايد به خاطر سيناميك اسيد كه
خاصيت آنتي باكتريال دارد. عبري ها از دارچين درمراسم مذهبي استفاده مي كردند و در همين حال در مكزيك،كشورهاي
آسيايي، عربستان و در شمال آفريقا
دارچين در آشپزي استفاده مي شده ولي بع عنوان ادويه د آشپزي استفاده نميشده
است.
در قرون رسطي و
بعد از آن دارچين از مصر صادر مي شد
كه خود توسط تاجران عرب از سيلان آورده مي
شد. دارچين تبديل به يك طعم محبوب در
تعدادي زيادي از غذاها شد و به عنوان محرك اشتها، هاضمه و درمان براي سرفه و گلو
درد شناخته شد. در حال حاضر در آمريكا
دارچين به طور عمده براي طعم دادن به دسرها و چاشني ها استفاده ميشود. در حاليكه
پودر آن در تركيبات گراني كه به نوشيدني ها و قهوه اضافه ميشود استفاده ميشود.
(68)
دارچين حقيقي در آشپزي مكزيكي و در قهوه و چاي بسيار
محبوب است.
احتمالا دارچيني
كه مصري ها در زمان فراعنه استفاده مي كردند و به طور عمده از چين مي آمده جايي كه
درختستان هايي از دارچين در جايي اطراف
شهر kweikin كه اكنون Guilin (Kwei به معناي دارچين و lin به معناي جنگل است) خوانده ميشود و روئيد. دارچين حقيقي سيلان كه
اكنون سريلانكا ناميده ميشود توسط پرتغالي ها در اوايل قرن شانزدهم كشف شد و بعد از آن تجارت آن به طور
ظالمانه اي توسط آنها كنترل شد. (65)
درخواست رو به رشد
براي دارچين منجر به جنگي بين هلندي ها و پرتغالي ها شد و در اواسط قرن هفدهم
هلندي ها تجارت سيلاني تحت كنترل
درآوردند. در قرن هفدهم خيلي از هلندي ها در سريلانكا درتلاشي براي شكستن
قوانين ظلمانه مستعمره نشين هاي جديد قتل عام شدند . اما اين منجر به تلافي و
پيشرفت پرتغالي ها دركنترل كاشت دارچين جزيره شد.
هلندي ها به زور
امتياز انحصاري دارچين را گرفتند. براي اينكه قيمت ها را بالا نگهدارند در سال
1760 مقدار زيادي دارچين را در آمستردام سوزاندند تا دارچين كم ياب شود. شايد اين
رفتارخصمانه دوستداران خيالباف دارچين را در ساير كشورها قانع كرد كه آن ادويه بيش
از اندازه در خوراك پزي استفاده شده . (68)
در هر حال در سال 1795 انگليسي ها كنترل سيلان
را با اين اميد كه علاقة مردم را نسبت به دارچين
دوباره زنده كنند به دست گرفتند خيلي قبل از اين نهال هاي دارچين توسط هلندي ها براي كاشت در اندونزي منتقل
شد. اهميت دارچين
به طور مستمر و تدريجي رو به كاهش
گذاشت چون استفاده از اين ادويه در آشپزي و ساختن شراب از مد افتاد اكنون علاقه
به دارچين در مصر روبه رشد است. در قرن نوزدهم در مصر دارچين توسط فرانسوي هايي كه
نهال هاي آن را در Jardin de plantes پاريس مي كاشتند و معرفي شد. درهرحال بعد از آن اهميت دارچين
در آشپزي فرانسوي كاهش يافت با اين حال هنوز در غذهاي سنتي فرانسوي كانادا استفاده ميشود.