چكيده:
در پژوهش حاضر،
تأثير تابش اشعه ليزر كم توان بر وزوز بيماران داراي سابقه ضربه صوتي حاد و يا
مزمن را بررسي نموديم. و نيز شاخصههاي آزمونهاي الكتروكوكلئوگرافي و آزمون
گسيلهاي صوتي ناشي از اعوجاج را نيز قبل و بعد از تابش اشعه ليزر، ثبت و بررسي
نموديم. بيماران حدود 12 جلسه تحت درمان با ليزر كم توان m.w 200 به مدت حدود 42 دقيقه
قرار ميگرفتند و اين روند درمان 2 مرتبه در هفته و به مدت 12 جلسه صورت
گرفت. طول موج ليزر مورد استفاده n.m
830 بود. ارزيابيهاي اديومتري تون خالص و اديومتري ايميتانس و ارزيابي وزوز شامل
تطابق بلندي و تعيين زير و بمي وزوز، ميزان بلندي ذهني وزوز بر حسب معيار قياسي-
ديداري و ميزان آزاردهندگي ذهني وزوز بر حسب معيار قياسي- ديداري و آزمون
الكتروكوكلئوگرافي و گسيلهاي صوتي ناشي از اعوجاج نيز قبل و بعد از دوره ليزر درماني ثبت و بررسي گرديد.
تطابق بلندي وزوز با تغييرات آماري معناداري را در قبل و بعد از تابش
اشعه ليزر كم توان نشان داد. ميزان بلندي ذهني و آزار دهندگي ذهني نيز كاهش يافت و
لي بدليل محدود بودن تعداد نمونهگيري اين اختلاف معنادار نبود.
مقدمه:
وزوز درك صدا يا
نويز بدون حضور يك منبع خارجي واقعي ميباشد كه اين عارضه همراه با انواع گوناگون
كم شنوايي ميباشد وزوز اغلب با كم شنوايي ناشي از نويز همراه ميباشد. مطالعات
اپيدميولويك نشان دادهاند كه حدود 17% از جمعيت وزوز دارند در حاليكه تنها فقط
5/0 الي 6/1 % به طور شديدي تحت تأثير قرار ميگيرند. در ميان افراد با آسيب
شنوايي حدود 67% از وزوز رنج ميبرند (Zenker.F 2004)
در اين پژوهش،
تأثير اشعه ليزر كم توان را بر وزوز و شاخصههاي آزمون الكتروكوكلئوگرافي و آزمون
گسيلهاي صوتي ناشي از اعوجاج را بررسي نموديم. اشعه ليزر كم توان، يك روش غير
تهاجمي بدون عوارض جانبي ميباشد كه به جهت پايين بودن توان خروجي ليزر و نيز طول
موج منحصر به فرد آن، ميزان جذب آن از طريق پوست كاهش يافته و عمق نفوذ پرتو در
بافت افزايش مييابد. اشعه ليزر كم توان باعث فعاليت ATP سازي در سلولها ميگردد.
متدو روشها:
پژوهش حاضر بر روي
5 فرد مبتلا به وزوز ناشي از ضربه صوتي صورت گرفت. 3 نفر از بيماران وزوز يكطرفه و
2 نفر داراي وزوز دوطرفه بودند كه مجموعاً 7 گوش تحت درمان با اشعه ليزر كم توان
قرار گرفت.
بيماران قبل از
دوره درمان، مورد آزمايشات اديومتري تون خالص و اديومتري ايميتانس قرار مي گرفتند
و در صورت لزوم جهت رد ضايعات فضاگير، آزمايشات تكميلي شامل MRI و ABR
انجام ميشد. ارزيابي وزوز بيماران شامل آزمون تطابق بلندي وزوز و تعيين زير و بمي
وزوز در آنها صورت گرفت. و پرسشنامهاي جهت بررسي ميزان بلندي ذهني وزوز و ميزان آزاردهندگي وزوز بر حسب معيار ديداري-
قياسي- تكميل ميگرديد. جهت پايش تغييرات احتمالي ميكرومكانيكهاي حلزوني آزمايشات
الكتروكوكلئوگرافي ثبت ميگرديد. در اين آزمون، سطح آستانه پتانسيل عمل مركب (CAP)، دامنه CAP و زمان نهفتگي CAP و نسبت دامنه پتانسيل تجمعي به پتانسيل عمل (Sp/AP) ثبت گرديد.
آزمون گسيلهاي
صوتي ناشي از اعوجاج (DPOAE)
به صورت رسم Dp-gram
در دو سطح شدتي و ثبت ميگرديد.
اين آزمايشات قبل
و بعد از تابش اشعه ليزر كم توان صورت ميگرفت در هر فرد حدود 12-10 جلسه ليزر
درماني به صورت 2 جلسه در هفته صورت ميگرفت و در هر جلسه در گوش مبتلا به وزوز،
تابش اشعه ليزر كم توان با توان m.w200
به مدت حدود 42 دقيقه صورت ميگرفت. حدود J180 انرژي از طريق تابش به زائده ماستوئيد و حدود J 90 انرژي از طريق تابش به مجراي
خارجي گوش صورت ميگرفت.
نتايج:
در اين پژوهش،
براي تجزيه و تحليل اطلاعات، از آزمون Parred t-test و آزمون Willcoxon
استفاده گرديد. تطابق بلندي وزوز قبل و بعد از ليزر درماني تفاوت آماري معناداري نشان داد. ميزان بلندي ذهني وزوز و ميزان
آزاردهندگي ذهني در مبتلايان به وزوز كاهش يافت( ما بدليل محدويت تعداد نمونهها،
اختلاف آماري معناداري را نشان نداد هيچكدام از شاخصههاي آزمون
الكتروكوكلئوگرافي، شامل آستانه CAP،
دامنه CAP، زمان نهفتگي CAP و نسبت دامنه SP/AP در مراحل ارزيابي قبل و بعد از
تابش اشعه ليزري، از نظر آماري اختلاف معنادراي نشان ندادند.
آزمون DDOAE در سطح شدت ، در تمام بيماران مقادير منفي و كوچكي را قبل و
بعد از تابش اشعه ليزر كم توان نشان داد.
در سطح شدت در سه نقطه و و و و و قبل و بعد از ليزردرماني اندازه گيري گرديد.
نقطه و اختلاف آماري معناداري را نشان داد. بعد از تابش
اشعه ليزر، كاهش دامنه در اين نقاط ديده مي شد.
بحث:
در اين پژوهش، نيز
در مورد تطابق ميزان بلندي وزوز، شاهد اختلاف معناداري بوديم كه در نتيجه محققان Prochatka و همكاران (2000)، كه در بررسي
تأثير ليزر كم توان m.w200
و داروي Egb761 به 26% بهبودي
كامل و 36% بهبودي بيشتر از 50% مي يافتند.
Hahn.A
و همكاران در سال 2001، در مطالعه اي بر روي 200 بيمار، در بررسي تأثير ليزر كم
توان و درمان دارويي EGb761
به 26% بهبودي كامل و 43% بهبودي بيش از 50% دست يافتند. كه ليزر با توان m.w300 را استفاده نموده بودند.
اين محققين تأثير تركيبي دارو و ليزر كم توان را بررسي نمودند.
Nakashima
و همكاران (2002)
در بررسي تأثير ليزر كم توان m.w60
را در درمان وزوز به كار بردند و به تفاوت آماري معناداري در نتايج ارزيابي وزوز و
DPOAE دست نيافتند.
گزارش نمودند كه درمان ليزري m.w
60 را جهت كنترل وزوز مؤثر نمي باشد.
Rogowski
و همكاران (1999) در مطالعه 32 بيمار تحت درمان ليزر كم توان، معيار ديداري -
قياسي بلندي وزوز و TEOAE
را قبل و بعد از درمان به كار بردند و تفاوت آماري معناداري در بلندي وزوز و
تغييرات دامنه TEOAE
نيافتند.
Mirz.f
و همكاران (2000) در يك مطالعه دو سويه كور، با استفاده از ليزر توان m.w50 و طول موج nm830 را در 49 بيمار در كنترل
وزوز را بررسي نمودند و با وجود آنكه 18% بيماران بهبودي را نشان دادند، اشعه ليزر
كم توان را وسيله ارزشمندي در درمان مبتلايان به وزوز دير درمان دانستند.
در پژوهش حاضر،
بين تأثير ليزر و تغييرات حلزون با استفاده از آزمونEcochG و DPOAE
به تغييرات معناداري دست نيافتيم. اما تأثير ليزر بر بلندي وزوز و كاهش ميزان
بلندي ذهني وزوز و ميزان آزاردهندگي آن را احتمالاً بدليل استفاده از از توان
بالاي ليزر m.w200 مي باشد.
ميزان بهبودي وزوز
در تحقيقاتي كه توان بالاتر ليزر را همراه با داروي EGb6761 به كار برده بودند، بيشتر از تحقيقات ديگر مي باشد.
Refrences:
Zenker, and j. Barajas Evaluation of chronic
tinnitus patient. Fundacin canaria Para la
prevencin de la sordera 2004, http://auditio.com/fcps/tinnitus. htm.