دراين مقاله مي توانيم نظرات خود را طوري تعميم دهيم، كه شامل
اقتصادهاي باز هم بشود . دراين جا مي خواهيم اثر تعرفه ( ماليات بر واردات كالا
)را بررسي كنيم . مي خواهيم ببينيم چه كسي منفعت مي برد وچه كسي متضّرر مي شود،
وآيا منافع وضع تعرفه اززيانهاي آن بيشتر است يا نه؟ ابتدا با تحليل اثرات تعرفه
آغاز مي كنيم . اثرات وضع تعرفه اساساً به اين بستگي دارد كه آيا كشور وضع كننده
تعرفه كشوري بزرگ است يا كوچك . اگر كشوري كوچك باشد رفتار اهالي آن نميتواند
ساختار قيمتهاي جهاني را تحت تأثير قراردهد يعني اين كشور گيرنده قيمت است . به
عنوان مثال آنچه كه در انگلستان اتفاق مي افتد ( حتي به روز يك خشكسالي ) ، اثر
كمي روي قيمت جهاني گندم دارد . اما اگر كشوري در بازار كالاي مورد نظر ، كشوري
بزرگ به حساب آيد ( چه به عنوان
خريدارچه به عنوان فروشنده ) اقدام ورفتارش مي تواند قيمتهاي جهاني را تحت تأثير
قراردهد. به عنوان مثال اگر آمريكا روي قهوه محدوديت وارداتي وضع كند قيمت نسبي
قهوه را به طور اجتناب ناپذيري كاهش مي دهد . بنابراين « بزرگ » رابطه مبادله
متغيّري دارد . در اين نسبت قيمت كالا(ها)ي صادراتي به قيمت كالا(ها)ي وارداتيش
متغّير است. دراين مورد چه بسا وضع تعرفه در مقايسه با مورد كشور كوچك، باصرفه
ترباشد . بنابراين درابتدا اثر تعرفه ايي راكه از جانب كشوري كوچك وضع مي شـود
تحلـيل مي كـنيم . سـپس هـمين كار را در موردكـشورهايي كه رابطه مبادله اشان
متغيراست انجام ميدهيم . اين مارا ملزوم ميكند كه نظريه نحوه
تعيين قيمت هاي جهاني را ارائه دهيم كه اين كار به نوبه خود به قضاياي جالبي
درمورد الگوي تجارت جهاني وتوزيع جهاني درآمد منتهي مي شود .
1-4 منافع يك كشور ازناحيه تجارت در صورت ثابت بودن قيمت هاي
جهاني
فرض كنيد كشور كوچكي درابتدا ازتجارت جهاني به دور بوده ودر
وضعّيت نقطه P كه درآن هم توليد وهم مصرف مي كنند درتعادل باشد ( به نمودار 1-4
مراجعه كنيد ) . بعدازآن اين كشور قادر مي شود درقيمتهاي نسبي جهاني با خارج تجارت كند .اين
اقدام مجموعه امكانات مصرفي اقتصاد راكه قبل از تجارت از طريق منحني امكانات توليد
محدود مي گرديد گسترس ميدهد . زيرا اگر توليد داخلي به سمت نقطه حركت كند ،درآن صورت
مبادله y با x در نرخ كه در بازارهاي جهاني
داده شده ومعين است امكان پذير مي شود . بنابراين منحني امكانات مصرف جديد اقتصاد
خطي است كه از نقطه مي گذردوداراي شيب است . اما اين مسئله
تنها زماني اتفاق خواهد افتاد كه توليد به سمت نقطه حركت كند ، كه درآن نرخ
تبديل داخلي MRT
از طريق تجارت خارجي به نسبت قيمتهاي جهاني ( يعني بانرخ تبديل ) مساوي است. لذا
براي يك اقتصاد باز شرط چهارمي هم براي كارايي وجود دارد :
MRTf = = MRT
به عبارت ديگر توليد بـايد به گونـه اي سـازماندهي شـود كـه
ارزش GNP بـرحسـب
قيمت هاي جهاني حداكثر گردد. دراين اقتصاد بدون عوامل اختلال ،
اين امر زماني رخ مي دهد كه قيمتهاي داخلي درجهت برابر شدن با قيمت جهاني تعديل
شوند :
MRTf = = = MRT
توجه داشته باشيد كه
درحركت از P
به ، اين كشور كه قبلاً y را خيلي ارزان تر
از خارجي ها توليد مي كرد از مزيت نسبي اش درصنعت y استفاده كرده وتوليد خود را در اين زمينه
افزايش داده است .