فهرست
آشنايي با
عملكرد و كاربردهاي يك ISP
مفهوم شبكه
مفهوم مديا
انواع شبكه
LAN
. 1
CAN
. 2
MAN
. 3
WAN
. 4
ISP تعريف
ISP معرفي اجزاي تشكيل دهندهي يك
1.
ارتباط با شبكه هاي جهاني اينترنت
2.
ارتباطات داخلي سيستمهاي مديريت و كنترل كاربران
3.
ارتباط كاربران با شبكه (Dial
Access Networking)
4.
فيلترها
تعريف
روتر
تعريف سويچ
Access
Router . 1
Accounting
Server . 2
(DHCP
Server) . 3
DNS
Server . 4
Cache
Server . 5
تعريف انواع
فيلتر
1.
فيلترهاي سخت افزاري
2.
فيلترهاي نرم افزاري
3.
Proxy Server
اينترنت
آرپانت (ARPANET)
NSFNET
كاربردهاي اينترنت
معماري اينترنت
شبكه هاي
اتصال گرا: ATM , Frame Relay, X.25
Frame Relay , X.25
حالت انتقال
آسنكرون (ATM)
مدار
مجازي ATM
مدل مرجع ATM
سوئيچينگ
سوئيچينگ
مداري
سوئيچينگ
پيام
سوئيچينگ
بسته اي
اينترنت
اينترنت در
واقع اصلا يك شبكه نيست، بلكه مجموعه ايست از شبكه هاي مختلف كه از پروتكلهاي خاصي
استفاده كرده، و سرويسهاي مشخصي را ارائه ميكند. ويژگي غيرعادي اينترنت اينست كه
توسط فرد خاصي طراحي نشده، و هيچكس هم آنرا كنترل نمي كند. براي درك بهتر اين مطلب،
اجازه دهيد ببينيم اينترنت از كجا شروع شد، و علت آن چه بود. يكي از جالبترين
تاريخچه هاي اينترنت را مي توانيد در كتاب جان نافتون- 2000- ببينيد. اين كتاب نه
تنها براي افراد عادي، بلكه براي مورخان نيز جالب است، برخي از مطالب ذيل از اين كتاب اقتباس شده است. البته كتابهاي فني بيشماري نيز
دربارة اينترنت و پروتكلهاي آن نوشته شده، كه از آن ميان ميتوان به
(Maufer, 1999) اشاره كرد.
آرپانت (ARPANET)
داستان ما
از اواخر دهة 1950 شروع ميشود . در اوج جنگ سرد وزارت دفاع ايالات متحده آمريكا به
فكر ايجاد يك شبكه فرماندهي و كنترل افتاد كه بتواند حتي در مقابل حملات هسته اي
دوام بياورد. در آن زمان تمامي مخابرات نظامي به شبكه تلفن عمومي متكي بود، كه
مستعد آسيب تشخيص داده شده بود. با يك نگاه به شكل زير (الف) ميتوانيد مبناي اين
استدلال را دريابيد. در اين شكل نقاط سياه نماينده مراكز سوئيچينگ شهري هستند كه
هزاران خط تلفن از آنها منشعب ميشود. اين مراكز نيز به نوبة خود به مراكز بين شهري
بزرگتر متصل هستند، كه در مجموع شبكه تلفن كشوري را مي سازند. آسيب پذيري اين
سيستم از آنجا ناشي مي شد كه تخريب چند مركز بين شهري كليدي مي توانست تماس تلفني
را در كل كشور مختل كند.
در سال 1960
وزارت دفاع قراردادي را با شركت راند امضاء كرد كه در ان وظيفه يافتن يك راه حل به
آن محول شده بود. يكي از متخصصان اين شركت، بنام پل بارن طرح يك شبكه توزيع شده (distributed) و تحمل پذير خطا (fault-
tolerant) را پيشنهاد كرد، كه آنرا
در شكل (ب) مي بينيد. از آنجائيكه در اين شبكه طول مسير بين مراكز سوئيچينگ
طولانيتر از آن بود كه بتوان از سيگنالهاي آنالوگ استفاده كرد، بارن پيشنهاد كرد
در اين سيستم از تكنولوژي سوئيچينگ بستة ديجيتالي (digital packet- switching) استفاده شود. بارن گزارشات متعددي براي وزارت دفاع نوشت، و جزئيات
سيستم پيشنهادي خود را تشريح كرد. مقامات رسمي پنتاگون به ايده نهفته در اين سيستم علاقمند شدند و از AT&T (كه در آن زمان انحصار شبكه تلفن كشوري را
در دست داشت) خواستند كه يك نمونة اوليه از آن بسازد. AT&T طرح بارن را رد كرد. بزرگترين و
ثروتمندترين شركت دنيا تحمل نمي كرد كه يك جوان تازه از راه رسيده به آنها بگويد
چگونه شبكه تلفن بسازند! آنها ادعا كردند كه طرح بارن قابل اجرا نيست و بدين ترتيب
ايده آن را در نطفه خفه كردند.
سالها گذشت،
و وزارت دفاع همچنان به دنبال سيستم فرماندهي و كنترل ايده آل خود بود. براي درك
بهتر اتفاقات بعدي، بايد كمي به عقب برگرديم: به اكتبر 1957، زماني كه اتحاد
جماهير شوروي (سابق) با پرتاب اولين قمر مصنوعي به نام اسپوتنيك در مسابقة فضايي
از ايالات متحده پيشي گرفت. آيزنهاور، رئيس جمهور وقت ايالات متحده در جستجو براي
يافتن علت عقب افتادگي كشورش با وحشت دريافت كه نيروهاي زميني، دريايي و هوايي
آمريكا مشغول دعوا بر سر تقسيم بودجة تحقيقاتي پنتاگون هستند. وي بلافاصله تصميم
گرفت كه يك مركز واحد براي تحقيقات نظامي بوجود آورد، مركزي كه آرپا (آژانس پروژههاي
تحقيقاتي پيشرفته Advanced Research Projects
Agency- ARPA نام گرفت. آرپا هيچ
دانشمند يا آزمايشگاهي نداشت در واقع آرپا چيزي نبود جز يك دفتر هماهنگي كوچك با
بودجه اي ناچيز (البته با معيارهاي پنتاگون). آرپا كارش را با عقد قرارداد يا
واگذاري امتياز به شركتها يا دانشگاه هايي كه ايده هاي جالبي داشتند، انجام مي
داد.
در سالهاي
اول، آرپا بيشتر سعي داشت خطوط كلي ماموريت خود را روشن و ترسيم كند، ولي در سال
1967 توجه مديرعامل آن، لاري رابرتس، به موضوع شبكه جلب شد. او با متخصصان بسياري
مشورت كرد و يكي از همين متخصصان بنام وسلي كلارك بود كه پيشنهاد ايجاد يك زير
شبكه سوئيچينگ بسته را مطرح كرد.
بعد از
مقداري بحثهاي اوليه رابرتس ايده را پسنديد و آنرا طي يك مقاله نسبتاً مبهم به
گردهمايي اصول سيستم عامل (كه در اواخر 1967 در گاتلين بورگ، تنسي برگزار شده بود)
ارائه كرد (Roberts, 19670 . در ميان ناباوري رابرتس مقاله ديگري نيز به اين كنفرانس ارائه
شده بود كه نه تنها سيستم مشابهي را توصيه مي كرد بلكه حتي صحبت از پياده سازي آن
تحت مديريت فردي بنام دونالد ديويس در آزمايشگاه ملي فيزيك (NPL) در انگلستان به ميان آمده بود. سيستم NPL در واقع
سيستمي در سطح ملي نبود، بلكه فقط چند كامپيوتر را در محوطة NPL به هم متصل مي كرد، اما نكته مهم اين بود كه
نشان مي داد سوئيچينگ بسته در عمل كار ميكند. از همه جالبتر اينكه سيستم NPL براساس
كارهاي بارن پايه گذاري شده بود. وقتي رابرتس از گاتلين بورگ برگشت ديگر مصمم بود
چيزي را بسازد كه بعدها به آرپانت (ARPANET) معروف شد.
اين زيرشبكه
تعدادي ميني كامپيوتر به نام (Interface Message
Processor)IMP را با خطوط انتقال 56- kbps به هم متصل
مي كرد. براي رسيدن به قابليت اعتماد بالا، هر IMP به حداقل دو IMP ديگر متصل مي شد. اين زيرشبكه در واقع يك
زير شبكه ديتاگرام (datagram subnet) بود بنابراين اگر تعدادي از خطوط يا IMP ها از بين
مي رفتند پيامها مي توانستند از طريق مسيرهاي جايگزين به مقصد برسند.
هر گره (node) اين شبكه
عبارت بود از يك كامپيوتر ميزبان و يك IMP، كه با سيمي كوتاه به هم وصل مي شدند. هر
ميزبان مي توانست پيامهايي تا سقف 8063 بيت به IMP خود بفرستد و اين IMP سپس پيام را به بسته هاي 1008 بيتي شكسته و
آنها را به صورت مستقل به سمت مقصد مي فرستاد. هر بسته قبل از اينكه به گره بعدي
هدايت شود بايستي به طور كامل دريافت مي شد، بدين ترتيب آرپانت اولين زيرشبكه
سوئيچينگ بسته بود كه به صورت ذخيره- هدايت (store-
and- forward) كار مي كرد.
پس از آن
آرپا مناقصه اي براي ساخت اين زيرشبكه اعلام كرد كه دوازده شركت اسناد آنرا
خريدند. بعد از بررسي پيشنهادات رسيده در دسامبر 1968 آرپا شركت BBN را (كه يك
شركت مشاوره در كمبريج، ماساچوست بود) براي ساخت اين زيرشبكه و نوشتن نرم افزارهاي
آن برگزيد. شركت BBN ميني كامپيوترهاي اصلاح شده هاني ول DDP-316 را (كه 12 كيلو بايت حافظه 16 بيتي داشت)
بعنوان IMP انتخاب كرد.
از آنجائيكه قطعات مكانيكي ذاتاً غيرقابل اعتماد فرض مي شدند، اين IMPها اصلا ديسك نداشتند، و با
خطوط اجاره اي 56-kbps به هم متصل مي شدند. با اينكه امروزه حتي بچه ها هم ديگر خطوط 56-kbps را قبول
ندارند (و به كمتر از ADSL راضي نميشوند). آنروزها خطوط 56-kbps بالاترين چيزي بود كه مي شد آرزو كرد.
نرم افزار
نيز در دو بخش مجزا طراحي شد: زير شبكه، ميزبان . نرم افزار زيرشبكه عبارت بود از
پروتكل ارتباط IMP با ميزبان، پروتكل IMP-IMP و نرم افزاري براي بهبود ارتباط IMP مبدا با IMP مقصد. در
شكل 1-26 طراحي اوليه آرپانت را ملاحظه ميكنيد.
در خارج از
زيرشبكه، ميزبانها نيز به نرم افزار نياز داشتند: پروتكل ارتباط ميزبان با IMP ، پروتكل
ميزبان- ميزبان، و نرم افزارهاي كاربردي. به زودي معلوم شد كه BBN احساس ميكند با گرفتن پيام در نقطة واسط
ميزبان- IMP و تحويل آن
در نقطه IMP ميزبان سمت
مقابل كارش پايان يافته است.
اما رابرتس مشكل ديگري
داشت: كامپيوترهاي ميزبان هم نيازمند نرم افزار بودند. براي حل اين مشكل، در
تابستان 1969 رابرتس همايشي از متخصصان شبكه (كه عمدتاً دانشجويان تازه فارغ
التحصيل بودند) در اسنوبرد يوتا تشكيل داد. اين دانشجويان فكر مي كردند كسي وجود
دارد كه طرح كلي شبكه را براي آنها توضيح دهد و بعد از آن مي توانستند نوشتن نرم
افزار را شروع كنند. آنها بسيار شگفت زده شدند وقتي فهميدند كه نه متخصصي براي
توضيح طرح شبكه وجود دارد و نه اساساً چيزي به نام طرح شبكه! آنها دريافتند كه
بايد كار را از صفر ش