مقدمه:
توليد فعاليتي نيست كه
در مرحلة يافتن عرضة كالاي نهايي بر تمام شده به حساب آيد. بلكه ميتوان فرآيند بهم
پيوسته اي از برنامه ريزي مواد تا برنامه ريزي خدمات پس از فروش، محسوب شود. ضعف و
نارسايي در هر مرحله از اين تسلسل، توقف اين جريان و در نهايت ركود اقتصادي را به
دنبال خواهد داشت. ضعف و نارسايي در برنامه ريزي فروش، يعني كاهش و بازايستادن
توليد و توقف در توليد يعني بيكاري و بيكاري يعني فقدان درآمد و قدرت خريد، و نبود
درآمد يعني ركود در فروش و مجدداً ادامة اين فرآيند.
بنابراين توليد از حلقه
هاي به هم پيوسته اي تكوين مي يابد كه رشتة خاصي را هويت ميدهد و هر مرحله از اين جريان دارذاي اهميت خاص خود
ميباشد كه قرار نگرفتن آن در جايگاه بايسته خود در هويت و فعاليت اين
زنجيره خلل وارد مي سازد و استمرار و پويايي و توسعة آن منوط به استراتژي هاي بازاريابي
و كاوش در بازارهاي بكر و دست يافتني خواهد
بود. بازخورهايي كه از بازار به دست مي آيد، برنامه ريزي توليد و چند و چون
ظرفيت و برنامه ريزي در تداركات مواد و بازرگاني را مشخص مي سازد و داشتن اطلاعات
از روز اقتصادي و بازار، سطح درآمدها، شرايط رقبا، اختراعات جديد، تقاضاي دوره هاي
قبل سيالي خواهد بود كه فعاليت ها و فرآيند توليد و فروش را روان نموده و سياست
تبليغاتي و استراتژي توسعة بنگاه را مشخص مي سازد.
تصميم در مقياس و
اندازه باقي ماندن در بازار و يا خارج و وارد شدن از بازار كنوني به بازار جديد،
رويه هاي توزيع مناسب، رقابت و فرصت هاي آينده بنگاه، به مديريت و مطالعات
بازاريابي سپرده خواهد شد و سياست تبليغاتي براساس اطلاعاتي مذكور شكل ميگيرد.
تبليغ به معناي رساندن
پيام يا خبر است و بر روي بينش ها و انديشه ها و ديدگاههاي رواني و رفتار مصرف
كننده مطالعه و تكيه مي نمايد و مديريت تبليغات با درك عملكرد بازار، سعي در تعويض
يا تثبيت ذهنيت مصرف كننده را دارد.
وظيفة اصلي تبليغات
تحريك، و تشويق و ترغيب مصرف كننده به مصرف كالاي موردنظر عنوان ميشود و جذب و تمايل و
دگرگوني سليقه ها و انگيختن و تحريك عواطف، و تمهيد در پذيرفتن و القاي عقايد از
روشهاي غيرمستقيم و ابزارهاي تصويري و نمايشي، زبان، نوشتار، خط و … انجام مي
پذيرد. بنابراين آگاهي و معرفت به رمزها و فنون بازاريابي براي هر فرد و موسساتي
كه فعاليت اقتصادي مي نمايد لازم است.