تاكنون پيشرفتهاي زيادي در زمينه تكنولوژي توليد و عمل آوري
علوفه و تغذيه گاوهاي گوشتي با علوفه بدست آمده است. در واقع دوراني كه افزايش وزن
دامها در طول بهار و تابستان به علت كمبود علوفه و تغذيه حيوان، با خوراك هاي كم
ارزش، ميل به علوفه پوسيده داخل مزرعه، علوفه هاي خشيب اطراف مزرعه علوفه هاي پس
مانده و ساير فراورده هاي فرعي كشاورزي، در طول زمستان از دست ميرفت، گذشت. در
حال حاضر، سن و وزن كشتار دام كاهش يافته و يا تعداد زيادي از دامها، براي تامين
گوشت مورد نياز بازار، به طور دسته جمعي كشتار مي شوند. ولي به هر حال مساله
10-15% كاهش در تعداد گاوهاي شيري به خاطر بوجود آوردن توازن در مقدار توليد شير
در هر يك از كشورهاي اروپايي غربي عمل شود، آنگاه بكارگيري نژاد حاشيهي با توليد
گوشت با مشكل روبرو شده و براي مقابله با آن بايد بيشتر به روشهاي پرورش گاو داشتي
از نژاد گوشتي رو آورد، وزن دام را هنگام كشتار افزايش داد. در ضمن استفاده از
نژادهايي مثل شاروله و ليموزين كه دير به بلوغ جنسي رسيده و قادرند بدون افزايش سن
با توانايي بالاي افزايش وزن روزانه، در
يك ژريم غذايي مناسب، به وزن كشتار مطلوب با تجمع درصد چربي پايينتري در لاشه
برسند، روش ديگري است كه ميتواند مورد مطالعه قرار گيرد. علاوه بر اين ، شواهد
نشان ميدهد كه اتخاذ تكنولوژياي كه منتج به عملكرد فيزيكي در دام ( استفاده از
علوفه ارزان تر و افزايش وزن بالاتر) شود سودمندتر از روش خريد و فروش تنهاي دام
است ( روشي كه توجه بيشتري به مساله قيمت خريد و افزايش دام كمتري به هزينه هاي
تغذيه دام ميكند) براين اساس هزينه هاي تغذيه اي پايين تر( كه در اثر استفاده
كمتر از مواد متراكم حاصل گرديد ) وزن زنده بالاتر دام در هنگام فروش دليل اصلي
بدست آوردن امتياز بالاتر از متوسط جامعه در سه نمونه از گاوداريهاي موفق در انگلستان بوده است.
مهمترين
اصل بيولوژيكي ، رسيدن حيوان در فاصله زماني مشخص به وزن مناسب و قابل كشتار است
براي داشتن افزايش وزن، قطعاً بايد مصرف خوراك توسط دام از حالت نگهداري بيشتر
باشد. روشهايي توليد گوشت گاو معمولاً با شرايط بيولوژيكي و اقتصادي دامداري
ارتباط دارند و اين روشها به بخشهايي كه معمولاً با سن دام در موقع كشتار مرتبط است تقسيم ميشوند. در
بيشتر روشهاي توليد گوشت، استفاده از علوفه ذخيره شده معمول است براي مثال، در
مزارع پروار بندي ، تغذيه گوسالهها معمولاًبا استفاده از سيلوي ذرت همراه با
كنسانتره، متشكل از غلات و مكملهاي پروتيني و مواد ديگر انجام مي شود تا اين
حيوانات در سن 15 ماهگي كاملاً پروار شوند.
براي
زمستان گذراني برخي از دامها ، اغلب از علوفه خشك، نامرغوب و محصولات فرعي كشاورزي
در تغذيه استفاده ميشود. گوساله اي كه در سن 10-12 ماهگي زمستان گذراني را شروع
ميكند به ندرت در سن كمتر از 2 سالگي به وزن مناسب كشتار خود ميرسيد.
نژادها براي مواد خوراكي :
نژاد
ها و آميخته هاي نژادي تفاوتهاي فاحشي از نظر اندازه ، جثه، مرحله رسيدن به بلوغ
جسمي و خصوصيات مربوط به لاشه را از خود نشان ميدهند. نژادهاي بزرگ جثه مانند
شاروله، سيمنتال وسات دان با سرعت بيشتري نسبت به نژادهاي كوچك جثه مانند هرفورد،
رشد كرده و بنابراين گوشت بيشتري در واحد زمان توليد ميكند. به هر حال نژادهايي
چون آبردين آنگوس، گالووي، دوون و هرفورد كه زود به بلوغ جسمي ميرسند، نسبت به
نژادهايي كه دير به بلوغ جسمي ميرسند، در شرايط تغذيه يكسان، با سرعت بيشتري پروار ميشوند. اين در حالي است كه گروه اول در
شرايط گوسالههاي از شير گرفته شده نژاد گوشتي را اغلب به منظور گذراندن زمستان و
يا پروار كردن در مراكز پروار بندي ( چند راسي تا 100 هزار راسي ) از مرتع خارج ميكنند.
تغذيه
با براي خوراكي كم ارزش نيز مي توانند با همان سرعت گروه دوم پروار شوند.
دامهايي
كه دير به بلوغ جسمي مي رسند، داراي هيكل بزرگتري نيز هستند، اينها نسبت به
دامهايي كه زود به بلوغ ميرسند ، مواد خوراكي بيشتر مصرف ميكنند، اما وقتي كه دو
گروه در يك سطح مشخص از چاقي كشتار ميشوند. گروه دامهاي بزرگ جثه بازده توليدشان
از نژادهاي كوچك جثه كمتر نخواهد بود. تفاوت ناچيزي نيز در درصد گوشت توليد شده يا
خواص كيفي گوشت بين اين دو گروه وجود دارد.
فرزين
(به عنوان دامهايي كه دير به بلوغ جسمي ميرسند) و نيز همان صفات در نژاد هر فورد وآبردين، آنگوس فريزين ( به عنوان
دامهايي كه زود به بلوغ جسمي مي رسند) مورد مقايسه قرار گرفت از آميخته هايي كه
زود به بلوغ جسمي ميرسند، چون در وزن بسيار پائين به يك درجه چاقي قابل قبول ميرسند.
(نامطلوب در بازار گوشت) معمولاً در پروار بندي با غلات استفاده نميشود لذا
اختلاف بين آميختههايي كه دير يا زود به بلوغ جسمي ميرسند وقتي قابل بيان است كه
با جيره غذايي كم ارزش تغذيه شده باشند. گاوهاي نژاد آبردين آنگوس حتي در سيستم استفاده
از علوفه كم ارزش براي پرواربندي نيز به خوبي پروار ميشوند.
نژادهاي
بزرگ جثه معمولا براي سيستمهايي كه در آنها دامها با جيرههاي پرانرژي ( غلات+
ذرت علوفه اي) تغذيه مي شوند و مناسب ترند زيرا اين دامها مي توانند با وزن بالاي
خود در سن بلوغ جسمي بدون اينكه لاشه هاي آنها زياد از حد چاق شده باشند به وزن
مطلوبي در موقع كشتار برسند.
نتيجه
:
بستر
طيور مي تواند چندين سال متفاوت در تغذيه گاوهاي پرواري بدون هيچگونه اثرات مضرر
استفاده مي شود. هدف اين مقاله استفاده از بستر طيور به عنوان يك منبع براي جيره
گاوهاي پرواري مي شود.
استفاده
از بستر طيور ممكن است يك منبع اقتصادي مناسب براي جلوگيري آلودگي از محيط زيست و
استفاده مناسب از اين فرآورده جانبي باشد.