پيشگفتار
فصل اول ـ تعاريف مقدماتي h
1-1كج فهميهاي رايج در مورد علم آمار
2-1كج فهمي رايج آمار، به عنوان علم سرشماري
3-1كجفهمي رايج آمار، به عنوان علم كميت
4-1كجفهمي رايج آمار ، به عنوان علم تخصصي
5-1تعريف علم آمار
6-1آمار توصيفي و استنباطي
خلاصه فصل
چارت فصل اور
خودآزمايي
سوالات چهارگزينهاي
فصل دوم ـ مفهومسازي متغير
1-2 جايگاه ويژه متغير
2-2 متغير كمي و كيفي
3-2 متغير پيوسته و گسسته
4-2 متغير مستقل و وابسته
5-2 متغير كنترل و ويژگي ثابت
6-2 متغير تعديلكننده و تصادفي
خلاصه فصل
چارت فصل دوم
خودآزمايي
سوالات چهارگزينهاي
فصل سوم ـ مفرضههاي اندازهگيري
1-3 اندازهگيري
2-3 ويژگيهاي مقايسهاي اندازهگيري
3-3 انواع مقياسهاي اندازهگيري
4-3 ارزشيابي تشخيصي
5-3 ارزشيابي تكويني
6-3 ارزشيابي تراكمي
خلاصه فصل
چارت فصل سوم
خودآزمايي
سوالات چهارگزينهاي
فصل چهارم ـ نمايش ارقامي
1-4 دادههاي تجربي و آماري
2-4 اهميت جدولبندي دادهها
3-4 توزيع فراواني ساده
4-4 توزيع فراواني نسبي و نسبي
درصدي
5-4 جدول توزيع فراواني گروهبندي شده
خلاصه فصل
چارت فصل چهارم
خودآزمايي
سوالات چهارگزينهاي
فصل پنجم ـ نمايش تصويري
1-5 اهميت نمايش تصويري دادهها
2-5 نمودار دايرهاي
3-5 نمودار ميلهاي
4-5 نمودار چند ضلعي
5-5 نمودار فراواني تراكمي
6-5 نمودار هسيتوگرام
خلاصه فصل
چارت فصل پنجم
خودآزمايي
سوالات چهارگزينهاي
فصل ششم ـ توزيعهاي نظري
1-6 توزيعهاي نظري و تجربي
2-6 توزيع نرمال
3-6 كشيدگي مثبت و كشيدگي منفي
4-6 كجي مثبت و كجي منفي
5-6 توزيع U ،J
و L شكل
6-6 توزيع مربع و مستطيل شكل
خلاصه فصل
چارت فصل ششم
خودآزمايي
سوالات چهارگزينهاي
فصل هفتم ـ شاخصآهاي گرايش مركزي
1-7 مفروضه شاخصهاي گرايش مركزي
2-7 نما و ويژگيهاي آن
3-7 ميانه و ويژگيهاي آن
4-7 ميانگين حسابي و ويژگيهاي آن
5-7 انواع ميانگين
6-7 نكتي در زمينه شاخص گرايش مركزي ميانگين
7-7 مقايسه و كاربردهاي نما، ميانه و ميانگين
خلاصه فصل
خودآزمايي
سوالات چند گزينهاي
فصل هشتم ـ شاخصهاي پراكندگي
1-8 دامنه تغييرات
روش محاسبه دامنه تغييرات
2-8 انحراف دهكي
3-8 انحراف پنجكي
4-8 انحراف چاركي
5-8 انحراف متوسط
6-8 واريانس
7-8 انحراف استاندارد
8-8 مقايسه و كاربرد شاخصهاي پراكندگي
خلاصه فصل
خودآزمايي
سوالات چند گزينهاي
سوالات تشريحي
فصل
نهم ـ منحني استاندارد
1-9 مفهوم توزيع نرمال
2-9 ويژگيهاي توزيع نرمال
3-9 منحني استاندارد و ويژگيهاي آن
4-9 سطوح زير منحني استاندارد
5-9 تبديل نمره Z به ديگر
مقياسهاي استاندارد
6-9 كاربرد جدول Z
خلاصه فصل
خودآزمايي
سوالات چند گزينهاي
فصل
دهم ـ ضريب همبستگي
1-10 نمودارهاي پراكندگي
2-10 جهت همبستگي
3-10 ميزان همبستگي
4-10 انواع ضريب همبستگي
5-10 ضريب همبستگي پيرسون
6-10 ضريب همبستگي رتبهاي اسپيرمن
8-10 تفسير ضريب همبستگي
خلاصه فصل
چارت فصل دهم
خودآزمايي
سوالات چندگزينهاي
پاسخ
خودآزمايي و سوالات چهارگزينهاي
خودآزمايي فصل اول
سوالات چهارگزينهاي فصل اول
خودآزمايي فصل دوم
سوالات چهارگزينهاي فصل دوم
خودآزمايي فصل سوم
سوالات چهارگزينهاي فصل سوم
خودآزمايي فصل چهارم
سوالات چهارگزينهاي فصل چهارم
خودآزمايي فصل پنجم
سوالات چهارگزينهاي فصل پنجم
خودآزمايي فصل ششم
سوالات چهارگزينهاي فصل ششم
خودآزمايي فصل هفتم
سوالات چهارگزينهاي فصل هفتم
خودآزمايي فصل هشتم
سوالات چهارگزينهاي فصل هشتم
خودآزمايي فصل نهم
سوالات چهارگزينهاي فصل نهم
خودآزمايي فصل دهم
سوالات چهارگزينهاي فصل دهم
پيشگفتار
اين كتاب مقدمهاي است بر مطالعه اصول و روشهايي كه در عمليات آماري
دادهها در رشتههاي مختلف علوم رفتاري بخصوص روانشناسي ـ آموزش و .. مورد
استفاده قرار ميگيرد.
مطالعه علم آمار در تمامي رشتهها و در تمامي حوزههاي علمي، يكي از
ضروريات محسوب ميگردد و اين امر به دليل اهميتي است كه علم آمار به عنوان يك علم
روش شناختي دارا ميباشد. علم آمار در چند دهه اخير از اهميت بيشتري برخوردار شده
و در كليه حيطههاي روش شناختي، جايگاه معتبري را به خود اختصاص ميدهد. عواملي كه
منجر به رشد وسيع اين علم در حوزههاي دانش شده است ، به موازات افزايش حيطههاي
دانش و به دنبال آن نقش آزمايش و جمعآوري دادهها به منظور استنتاج نتايج مفيد و
كاربردي بيش از پيش گشته است. به همان نسبت كه علم راه رشد را طي مينمود، آمار
نيز به عنوان شاخهاي از علم روش شناختي پلكان ترقي را طي كرده و ضرورت حضور آن در
اغلب حيطههاي دانش برملا شده است.
امروزه زبان آمار به منزله معتبرترين زبان علمي به شمار ميرود طوريكه
براي فهم و درك مخاطبين علم، آشنايي با زبان معتر آن ، ضروري است. در اغلب كتابها
و مجلههايي كه به ارائه نتايج مختلف آزمايشي و نظريههاي گوناگون و اكتشافات
.تفاوت پرداخته شده ، رگههايي از روشها و فنون و اصطلاحات آماري به چشم ميخورد
كه مبناي فهم مطلب ميباشد، بنابراين آشنايي با اين اصطلاحات در تمامي رشتهها
ضروريست.
علم آمار به منزله يك چارچوب مفهومي و روش شناختي علمي تلقي ميگردد و
در مراحل مختلف كسب دانش ، اهداف و فرايندهاي كسب نظريه را پيش پاي پژوهشگر قرار
ميدهد و به عنوان يك نقشه طراحي شده ، فعاليت پژوهشگر را در يك چارچوب معين قرار
داده و آن را هدايت مينمايد. بنابراين، آموزش و يادگيري آمار به منزله آموزش روش
علمي است كه در بسط و گسترش علم, نقش فزايندهاي را به خود اختصاص ميدهد.
در نهايت ميتوان مطرح نمود كه آمار ابزاري معتبر، جهت پيشبرد اهداف و
اكتشافات علمي محسوب ميشود، زيرا آزمايش فرايندي است كه داراي چرخه مشخص و معيني
ميباشد. در اين چرخه آزمايشگر فرايندي است كه داراي چرخه مشخص و معيني ميباشد.
در اين چرخه آزمايشگر مي2بايست از طراحي آزمايش شروع كند و به مرحله نهايي كه
تفسير نتايج است برسد. به بيان ديگر آزمايشگر موظف است بر اساس اصول علمي و
راهبردهاي روش شناختي به طراحي چارچوب آزمايش بپردازد و در اين راستا، طراحي را
بگونهاي شكل دهد كه قادر به تحليل دادههاي جمعآوري شده باشد و در نهايت بتواند
با تاكيد بر اصول علمي ، دادههاي تحليل شده را تفسير نمايد و به گونهاي بنيادي و
يا كاربردي از تفسير نتايج استفاده بعمل آورد. از أن جايي كه تمامي علوم به نوعي
از اين چرخه پيروي نموده و بر مبناي فرايند حاكن بر آن ، به نظريات گوناگون دست مييابند،
پس مطالعه علم آمار در تمامي رشتهها ضروري است، اما همانطور كه مشاهده ميشود اصل
آماري كه در هر يك از رشتههاي مختلف تدريس ميگردد، تا حدودي متفاوت است . اين
امر بدليل متفاوت بودن اصول آماري نيست بلكه اين اختلاف به دليل متفاوت بودن اصول
آماري نيست بلكه اين اختلاف به دليل متفاوت بودن حوزههاي مورد مطالعة هر يك از
علوم ميباشد. زيرا همانطور كه ميدانيم هر يك از شاخههاي علمي در پژوهشهايشان
به بررسي مسائل خاصي ميپردازند و اهدف متفاوتي را دنبال ميكند. بنابراين ، صورت
مسئله در هر يك از رشتهها مختلف بوده و از سوي ديگر براي پاسخگويي به اين مسايل ،
دادههاي متفاوتي را جمعآوري مينمايد و از ابزارهاي متنوعي استفاده ميكنند، در
نتيجه بديهي است كه بايد از اصول خاصي نيز جهت تحليل و تفسير اين دادهها بهرهگيرند.
از اين رو ، اهميت كاربرد اصول مختلف آماري در حوزههاي گوناگون علمي متفاوت بوده
و اين امر زمينه ساز اختلاف بين روشهاي آماري تدريس شده در هر رشته ميباشد. يعني
با تاكيد بر نياز هر رشته با اصول آماري، مبناي يادگيري آن معين شده است.
سوالي كه در اينجا به ذهن ميرسد آن است كه پس چرا
دانشجويان و حتي برخاي از صاحبنظران از گام نهادن در وادي علم آمار هراس داشته و
مطالعه علم آمار را يكي از مخوفترين مطالعات علمي به شمار ميآورند و از اين علم
پر اهميت، غولي در ذهنشان ساختهاند. پاسخ به اين سوال را ميتوان در بررسي كجفهميهاي
رايج در علم آمار تحليل نمود زيرا كجفهمي در هر علمي، شناخت واقعي آن علم را
تخريب ميكند و گاهي منجر به انحرافاتي ميگردد كه غيرقابل جبران ميباشد. پس در
مقدمه براي آشنايي با هر علم، ضروريست تا ابتدا كجفهميهاي رايج در آن علم را
بازبشناسيم تا شناخت دقيقتر و صحيحتري را از آن علم بدست آوريم. بدين منظور در
فصل اول با سه كجفهمي رايج در علم آمار تحت عناوين علم سرشماري، علم كميت و علم
تخصصي آشنا شده و به ريشهيابي هر يك از اين كجفهميها ميپردازيم.